مقدمه
فرهنگ معاصر با کسب مجوز از قواعد مدرنیته،به الگوی بارز بهره برداری صرف از جهان طبیعی مبدّل شده است.اینک ما در جهانی زندگی می کنیم که در آن،سبک های گوناگون به صورت مدهایی زودگذر،هر روز ندایی سر داده و انسان را به سوی خود می خوانند و آنچه در این بین جایگاهی ندارد،انسان و هویت او می باشد.هر از چند گاهی مکاتبی و یا اشخاصی ندایی از ارزش های انسانی و هویت او را به ظاهر درست سر داده،که آن نیز،یا کامل نبوده و همه جنبه های انسانی را ندیده و یا با مشکلات اجرایی و… روبرو است.

مطالعات فرهنگسرا در قالب معماری ایرانی,پایان نامه فرهنگسرا در قالب معماری ایرانی,رساله فرهنگسرا در قالب معماری ایرانی,مطالعات تطبیقی فرهنگسرا در قالب معماری ایران,فرهنگسرا در قالب معماری ایران,طراحی فرهنگسرا در قالب معماری ایران,دانلود مطالعات فرهنگسرا در قالب معماری ایران,دانلود رساله فرهنگسرا در قالب معماری ایران,مطالعات فرهنگسرای ایرانی,رساله فرهنگسرای ایرانی,نمونه موردی فرهنگسرا در قالب معماری ایران,برنامه فیزیکی فرهنگسرا در قالب معماری ایران,معماری زمینه گرا,مطالعات معماری زمینه گرا,رساله معماری زمینه گرا,پایان نامه معماری زمینه گرا,مطالعات کامل فرهنگسرا در قالب معماری ایران
از موضاعات مهم و مورد توجه در میان جوامع بعد از افزایش موج نارضایتی از اصول و قواعد معماری و شهرسازی مدرن بحث هویت است.این مشکلی است که بعد از رنسانس آغاز و با جنبش مدرنیسم به اوج خود رسید و فراگیر شد و امروزه اکثر کشورهای جهان سوم درگیر آن هستند.تادائو آندو گمشده امروز معماری را مفهوم انسانیت و ارزش های انسانی می داند و می گوید:”در واقع انسانیت از مکان ربوده شده.معماری در حال تبدیل شدن به نوعی محصول است…”امروزه آنچه راه حل منطقی برای خارج شدن از این بحران به نظر می رسد،بازگشت به هویت و معماری خود با توجه به امکانات و نیاز امروز می باشد.بیاجو روستی،شهرساز و معمار ایتالیایی،حدود پنج قرن پیش زمانی که همه متفق القول بودندکه گذشته،گذشته است و نباید با زمان حال درآمیزد،چنین ادعا کرد:”معماری و شهرسازی گذشتگان را نبایستی فقط حفظ کرد و برای حفظ آن،از آن فاصله گرفت،بلکه بایستی گذشته و زمان حال را ارگانیزمی یکپارچه تلقی و روح زمان را در کالبد معماری گذشتگان جاری کرد.”او اعتقاد داشت که اگر این دخالت هوشمندانه و از سر تدبیری جا افتاده و خلاق صورت بگیرد،روح معماری گذشته،که محبوس،منزوی و رو به موت است،آزاد خواهد شد و زندگی جدیدی را آغاز خواهد کرد.

برای توضیحات بیشتر و مشاهده فهرست مطالب و خرید رساله به ادامه مطلب مراجعه نمائید…

بخشی از مطالب:
با بررسی چگونگی و ساز و کار دگرگونی در هویت معماری ایران،به نظر می رسد آنچه موجب بحران در معماری ما شده است،تکیه بر روش «پذیرنده بی چون و چرا» و یا در حالت خوش بینانه تر تکیه بر روش «گزینش گر بر پایه سودمندی و مصلحت» است،به گونه ای که موجب غرب زدگی،فراموشی خود و خدا،از بین رفتن ارزش های انسانی،تحقیر انسان،تحریف دین،تعصب بر گذشته و تقلید از نوگرایی و بحران معنوی و فقدان فرهنگ زندگی الهی شده است.به نظرآنچه راه حل این بحران در معماری ایران است بررسی عمیق آثار گران بهای معماری ایران و مبانی نظری آنها در جهت اصلاح، ارتقاء و تعالی معماری به سمت حفظ نیازها،ارزش ها و فرهنگ و هویت خودی است.به طور کلی آنچه راه حل معماری امروز ما می باشد تکیه بر روش گزینش گر بر پایه ارزیابی کالبدی و مفهومی آثار گوناگون در جهت توجه به دستاوردهای تجدد،تکیه بر داشته های فرهنگ ایرانی و تصفیه فرهنگی،نگاه گزینشی و نقادانه به غرب و عدم اعتماد به آن و بهره گیری از آثار هریک از جریان های مختلف به نسبت توجه آنها به ارزش های انسانی می باشد.که نتیجه آن احیای سنت های صحیح و در عین حال استفاده از فناوری و دستاوردهای علمی امروز غرب است.اعتقاد بر این است که دستاوردهای غرب و حتی تفکرات آنها مفید است تا زمانی که لطمه ای به باورها و اعتقادات ما نزند.
فصل اول:
۱- تعريف مفاهيم و معاني و اصول :
١ -١ معماری زمینه گرا
راه های چندی ، برای طراحی ساختمانی جدید به صورتی همگون و موافق با زمینه ی معماری اش وجود دارد. از یک سو طراح می تواند عیناً عناصر معماری را از ساختمان های اطراف کپی کند و از سوی دیگر ، از فرم های کاملاً جدید برای دگرگون کردن و بهبود بخشیدن ویژگی های بصری ساختمان های موجود بهره جوید . نظریه ی «معماری زمینه گرا» مبتنی بر هر یک از این راهکارها و یا راهی میانه ، رضایتبخش است مشروط به اینکه با مهارت انجام گیرد . در هر شرایطی اگر به جای سبک های تقلیدی و یا نوآوری های افراطی ، روابط بصری مستحکم و روشنی به وجود آمده باشد ، مایه ی آزردگی بصری نخواهد بود.«معماری زمینه گرا» به مقوله ی سبک های معماری و چگونگی ایجاد هماهنگی میان ساختمان های مجاور- مربوط به دوره ها و یا سبک های مختلف- می پردازد. طی نیم قرن اخیر ، موضوع توفیق در ایجاد چنین هماهنگی از توجه معماران به دور مانده است.حاصل آموزش معماری نیز به جای ایجاد سازگاری بصری بین ساختمان ها ، بر ایجاد تقابل بین ساختمان های جدید و قدیم بوده است.هدف معماری زمینه گرا آشنایی با روش هایی است، که برای ایجاد ارتباط بصری سازگارتر و همگون تر میان ساختمان ها می توان از آن بهره جست .
١-١ـ۱ ماهیت خود محورانه حرکت مدرن
به طور کلی ایجاد سازگاری بین معماری مدرن با زمینه ی مدرن همواره آسان تر از ایجاد سازگاری معماری مدرن با زمینه غیر مدرن بوده است.بایستی توجه کرد این بدان معنا نیست که ساختمان های کنونی که زمینه غیر مدرن خود را نادیده می گیرند لزوماً نازیبا و بد نما بوده و یا در برخی موارد از زمینه ای که آن را نادیده انگاشته اند کم اهمیت تر هستند ، بلکه بی توجهی در انکار زمینه اساساً ماهیت خود محورانه و ضد اجتماعی حرکت مدرن را نشان میدهد.اگر یک طرح معماری از ساختمان های اطراف خود متمایز نباشد از نظر اکثر هواداران معماری مدرن ، آن طرح موفق اصیل وخلاق نیست.این بی تفاوتی ظاهری و در واقع عناد با تداوم همگون،حاصل عیب جویی تند مدرنیست ها از فرم های رایج معماری است،قوانین مکتب معماری مدرن تاریخ را مقوله ای نامربوط دانسته و بر این باور بود که عصر ما خاص است بنابراین معماری آن نیز باید با گذشته متفاوت و خاص باشد. تنها چند دهه پیش بود که مدرنیست ها ادعا می کردند به زودی همه ی مردم جهان که سلیقه های آنها از قیود موجود در اثر حرکت نوین رهانیده شده است،خواستار زندگی در خانه هایی مشابه و شهرهای مدرن یکنواخت خواهند بود و همه ی این امور تجلی روح عصر ما است.به دلیل وجود همین باور این نسل از معماران ساختمان های خود را چنان طراحی می کردند که گویی در یک خلاء بصری قرار خواهند گرفت.امروزه پی آمدهای مخرب این نگرش در همه ی شهرهای بزرگ دنیا موجبات آزردگی بصری را فراهم آورده است.تحول شگرف عصر حاضر در تمام زمینه ها تأثیر غیرقابل انکاری بر معماری و شهرسازی معاصر گذارده است و محصول آن دگرگونی ارزش ها راسبب شده است.به دور انداختن فرهنگ و سنن گذشته،اسیر فرم و مصالح شدن و تحلیل آن در قالب شکل و منظر از جمله نقایص معماری مدرن بوده است.در گذشته ابتکار معیار سنجش موفقیت هنر مند بوده است ولی نه به عنوان تنها معیار سنجش وارزیابی هنر،به گونه ای که در برخی محافل قرن نوزدهم در آمده و تا امروز نیز ادامه یافته است.متأسفانه تأکید بر مقوله ی ابتکار آن قدر شدّت یافت که باعث از بین رفتن تداوم بصری محیط کالبدی ما شد.درآن زمان اگر می خواستند به عنوان یک هنرمند شناخته شوند می بایستی نظریات زیبایی شناختی و سلیقه های عموم را به باد استهزاء گرفته و ارزش هایی نو برای خود بیافرینند و به عباراتی باید بیان شخصی خود را داشته باشند در غیر این صورت تنها یک مقلد باقی می ماندند.در نهایت تأکید بر نبوغ و ابتکار جایگزین معیار قبلی ، یعنی توجه به کیفیت ارائه هنری شد.این شیفتگی و دل مشغولی به خلاقیت باعث ایجاد تغییری کاملاً متضاد در تعریف زیبایی معمارانه شد.در آغاز قرن حاضر کارخانه به موضوع قابل تحسین تبدیل شده و زشت،زیبا وزیبا،زشت شده بود.این خود نشان دهنده ی آغاز نهضت مدرن در معماری بود.نو شدن و گرایش به سمت و سوی خلاقانه نمی تواند نقصان تلقی شده و چماقی برای کوفتن برسر پیروان تجدد شود،بلکه عدم توجه به خاطرات جمعی و تعلقات آنهاست که حائز اهمیت است.
بیشتر ساختمان هایی که مدرنیست ها قبل از جنگ جهانی اول بنا کردند ، ساختمان های صنعتی بود.چرا که به نظر می رسید که این سبک بیشترین تناسب را با صنعت داشته باشد با این همه،معدود بودند کارفرمایانی که جسارت استفاده از این مد جدید معماری را داشته باشند آن هم در محیطی که برای مردم و نه برای ماشین ها وابزارها شکل گرفته است.در نیمه ی اول دهه ی ١٩٢۰ ، سبک مدرن در حلقه بیرون از معماران نیز به تدریج پذیرفته می شد.این سبک ، سبکی مناسب بود که برای ساختمان های تجاری و مسکن کارگران بکار برده می شد.مدرنیسم ها هرگز به معماری خود به عنوان یک سبک مورد قبول و باور لوئی چهاردهم یا رنسانس ایتالیایی نمی اندیشیدند و آن را نتیجه منطقی و اجتناب ناپذیر ضروریات اقتصادی – عملکردی می دانستند.به عبارتی محصول منطقی و تغییر ناپذیر عصر حاضر.
بی تفاوتی نسبت به نحوه ی تأثیر این سبک جدید معماری بر محیط پیرامون به طور طبیعی ریشه در همین دیدگاه روشنفکرانه داشت چون این ديدگاه بر پایه ی وحی منزل عملکرد گرایی استوار بود،به همین دلیل عده ای از معماران موضوع سازگاری جدید با قدیم را زیر سوال برده و حتی امروزه نیز تعداد کمتری به این سوال می اندیشند.از دید یک مدرنیست شیفته، یک ساختمان باید نسبت به ساختمان های اطراف خود شاخص و بارز بوده و به عنوان نمادی از آینده مطرح شود.این ناهمگونی بصری در آن دوره به عنوان یک مشکل مطرح نبوده و مدرنیست ها ورای این واقعیت های بصری چشم به آینده ای آرمانی دوخته بودند که ساختمان های قدیمی تر دیگر رویاهای آنها را خدشه دار نسازند.آنها و دیگر کسانی که خیالات واهی و خام مشابهی داشتند نارسایی های بصری را برای رسیدن به آینده ای با شکوه تر نادیده گرفته بودند.تا قبل مدرن انواع معماری در همه جای دنیا با توجه به شرایط بومی و همسو با شرایط زندگی بود،اما انسان مدرن با امکانات بدست آورده خود را در مقابل بوم می دید.در معماری مدرن با کاهش مفهوم فضا به جا،هویت فردی و اجتماعی افراد کاهش یافت.این در حالی است که واقعیت فضای معماری بر خلاف تصور مدرن انتزاعی و مجرد نیست.معماری مدرن پس از سه دهه اقتدار و جهان گرایی در پرتو نقدهای تند پست مدرن ها رو به نابودی رفته است.ولی بی شک تکثر و تنوع سبک های معماری در دنیای حرفه ای امروز،در اتمسفر ذهن متأثر از مدرنیته و مدرنیسم تحقق یافته است.
ِ۲ـ١ـ۱ هدف معماری زمینه گرا
به طور مشخص همیشه مشکل توافق در مورد سازگاری یا عدم سازگاری با زمینه وجود دارد این مشکل مخصوصاً با این حقیقت که گاه تضاد یک ساختمان با محیط پیرامون آن امری مطلوب است پیچیده تر می شود.معماری زمینه گرا بین بینش ما در سازگاری معماری جدید و قدیم و طرز نگرش طراحان و نظاره گران به ساختمان های قبل از ظهور مدرنیسم رابطه ای مطلوب برقرار می سازد.
هدف این نوشتار دفاع از احیای سبک های تاریخی نیست، بلکه احیای یک نگرش به کل زمینه ی معماری است به طوری که معماران ، شهرسازان و سرمایه گذاران به تاثیر بصری تغییراتی که خود در محیط پیرامون به وجود می آورند نگاهی ژرف تر داشته باشند . در این نوشتار اعتقاد بر این است که، درسهایی که از مشکلات کوچک می توان گرفت موجب اصلاح و بهبود در صحنه ای وسیع تر خواهند شد .
آگاهی بیشتر نسبت به زمینه یکی از وظایف کاملاً فراموش شده ی معماران ، شهرسازان وسازندگان امروز است. این اعتقاد حاصل نظریه پردازی درباره ی مفهوم معماری یا وظایف معماران یا وظایف فلسفی و سیاسی مبهم معمار نیست بلکه نتیجه ی نگاه به اطراف و درک موضوع و تداوم بصری است که عامل موفقیت مکان هایی شده است که به نظر زیبا می آیند.هدف در رسیدن به روابط مطلوب معماری ،کپی برداری از سبک های معماری و یا حتی پیروی بی چون و چرا از سیاهه ی بلندی از معیارهای طراحی نیست،.بلکه برای نیل دوباره به یک انسجام و وحدت در محیط پیرامون لازم است نگرش معماران تغییر یابد است.
۳ـ١ـ۱ نوستالژی هویت گم شده
با اینکه انسان امروز با کلیشه ها مبارزه می کند امّا در دنیای خسته از مدرنیسم،احترام به بوم و سنت ها یک ارزش اجتماعی به حساب می آیند.با فروکش کردن نیازهای کالبدی پس از جنگ جهانی دوم از جمله انبوه سازی و اسکان جمعیت ها،جوامع به نوعی بلوغ اجتماعی رسیدند و نواقص و خطاهای مدرنیسم را به خوبی درک کردند.از جمله این خطاها عدم توجه به تاریخ و پیشینه های اجتماعی و عدم توجه به زمینه ها بود.به عبارتی حاکمیت عقلانیت محض مدرنیسم شکسته شد تا جایی که امروز در کشورهای پیشرفته و خواهان توسعه پایدار شعار «جهانی فکر کن،محلی عمل کن» سر داده می شود.در همین راستا مفهوم خاطره مشترک یا خاطر جمعی افراد یک جامعه اهمیت پیدا می کند.
بحران معماری در دنیا وجود دارد و در ایران جنبه مشدده پیدا میکند و این بحران چند برابر می شود.این بحران گذار از معماری خشک و یکنواخت و به نوعی معماری مدرن است که البته ناهنجاری هایی هم به دنبال دارد.این موضوع یعنی رویکرد به مدرنیسم در یک جامعه متحول امری عادی است اما در جامعه ای که هنوز پروسه سنت را تمام نکرده این کارها غیر روتین حساب میشود.جامعه ای که هنوز سلول های حیاتی اش از سنت تغذیه میکند اگر به ناگهان بخواهد از مدرنیسم آن هم به شیوه کاملاً غیر استاندارد استفاده کند،نتیجه اش همین آشفتگی کنونی است،یعنی از پوسته گذر ناکردن و به مغز نرسیدن،از طرفی طرح های پست مدرن می دهند بی آنکه پروسه مدرنیسم را طی کرده باشیم و این مسائل وقتی با رقابت سود پرستان همراه شود،فاجعه ای به نام معماری امروز بوجود می آورد.یعنی ما باید شاهد درک ناقص نوآوری از سوی کسانی باشیم که تفکری سنتی دارند.باید به دنبال پیدا کردن راهی برای برون رفت از ناهنجاری های کنونی بود.فضایی که معمار خلق میکند باید زنده باشد،حس داشته باشد مانند بدن انسان.حس فضا و معماری بی شک نخستین احساس انسان امروز است و تفاوت ساختار بناها و تنوع وهماهنگی آنها جزو نخستین جذابیت های دنیای پیرامون است.سلامت روحی شخص در اتصال دوام حافظه اوست و سلامت معنوی یک اجتماع در اتصال دوام سنت های اوست.قطع اتصال موجب واکنشی اضطراب آلود و عصبی است و این موضوع در معماری و شهرسازی یک اصل است.فلسفه طراحی مبتنی بر ایجاد فضای نو با احترام به ارزشهای معماری گذشته است.تحولات سریع کشورهای پیشرفته که تأثیرات آن با تأخیر در کشور ما نیز مطرح می گردد،نسل ما را تحت تأثیر قرار داده و نسل های پس از ما را نیز متحول خواهد ساخت.تلاش باید بر این باشد که همپای این تحولات دستاوردهای گذشته خویش را در همه ی زمینه ها و از جمله معماری ارتقاء دهیم و این امر در صورتی به شکلی اصولی تحقق خواهد یافت که ما معماران از میراث معماری خود پاسداری کنیم و در تخریب آنچه از گذشته باقی مانده تفکر کنیم و راهی برای تکامل آنچه که باقی مانده است بیابیم.
۴ـ١ـ۱ بحران هویت در معماری امروز
در مباحث امروز معماری اغلب به بحران هویت اشاره می شود.همه کم و بیش درباره هویت ایرانی و اسلامی معماری بحث می کنند.هیج چیزی بی هویت نیست و نمی تواند باشد.بی هویتی شاید بی معنی ترین عبارتی باشد که امروزه به وفور به کار برده می شود،اغلب هم مقصود گوینده آن است که آنچه دوست دارد،در آن چیزی که بی هویت می نامدش وجود ندارد.معنای هویت هر چه باشد در بحث های جاری محافل معماری ما مراد از آن شباهتی است که جستجوگر خواهان آن است،و اغلب ناظر به گذشته است؛به معماری سنتی،معماری ایرانی،معماری اسلامی،معماری قدیمی اشاره می کند.اما منظور از معماری سنتی چیست؟آیا معماری گذشته است؟گذشته دور یا نزدیک،دور تا کجا؟گرفتاری ما کمبود شدید نقد معماری و مخصوصاً نقد معماری گذشته است.نقد معماری امروز با استفاده از منابع گسترده جوامع صنعتی اقتباس می شود،ولی نقد معماری گذشته بسیار کم است،و اغلب از تعریف و تمجید تجاوز نمی کند و در این حیطه بیشتر انتخابها و برداشتهاست که مطرح می شود.این در حالی است که دایرةالمعارف معماری ایران بسیار گسترده است.معماری ایران طبعاً دوره های اوج و فرود داشته است.در هر دوره ای چیزی را از گذشته های دور می گرفته و مطابق سلیقه یا نیاز هر عصر به کار می برده است؛مثلاً ایوان پارتی یا گنبد ساسانی را برای مساجد اخذ کرده است.سنت معماری ایران در تداوم خود راه درازی پیموده و تحولات بسیاری یافته و برگشتهای بسیار مهم به دورانهای فراموش شده کرده است.نمی توان گفت که این تحولات را مردم به معمارها دیکته کرده اند.تحول معماری در نتیجه رابطه متقابل معمار با جامعه صورت می گیرد.نوآوری معمار به تدریج مقبولیت پیدا می کند.در تمامی دوران شکوفایی فرهنگ تمدن اسلامی که بزرگترین فرهنگ دوران خود بود،جهان وطنی و آزاد بودن از تعلق به قوم یا ناحیه اصل بوده است.این تمدن اقوام وفرهنگهای مختلفی را در بر می گرفته وتا حدود زیادی آنها را در هم ادغام کرده است.این اغدام در معماری هم منتصویر شده است.نظافت و ظرافت و خصیصه انسان مرکزی معماری ایرانی و تجلیات قدرت و ثروت و سلطه در معماری بیزانس وغنا و وفور متجلی در معماری هند و حتی تعادل و آرامش فلسفه افلاطون و ارسطوی یونانی در معماری اسلامی درهم تنیده شده اند.به گفته پروفسور «عبدالسلام» : “این تمدن وقتی رو به انحطاط رفت که دچار انزوا شد.” جامعه ای که در خود تمام شود به یکنواختی دچار می شود.فرهنگ هم چیزی است مثل نژاد خالص که رو به انحطاط می رود.چند گونه بودن، تنوع،ارتباط و در معرض نفوذهای بسیار متفاوت قرار گرفتن فرهنگ های خلاق و اصیل را تحریک می کند و باعث تقویت فردیت غنی و مشخص میشود و همین است راز غنا و شکوه معماری ایران.از همین روست که تقسیم بندی معماری به دو گروه معماری سنتی و معماری غربی،در بحث های جاری امروز غریب می نماید،انگار که غربی ها سنت معماری ندارند یا به یکباره آن را کنار گذاشته اند،یا معماری امروز ایران نمی تواند وجود داشته باشد.شاید به این دلیل که ملتی افراط گرا هستیم،یا معماری گذشته را کاملاً فراموش می کنیم یا ناگهان ان را اصل قرار می دهیم.این فکر باطلی است که خیال کنیم خلاقیت جوشان از تخیل بدون نفوذ گذشته می تواند وجود داشته باشد.آینده هم نمیتواند آنچه را در دوران تسلط معماری مدرن حادث شده کنار بگذارد.خلاقیت و نوآوری از فضایل معماری و تداوم که مایه قوام واستحکام معماری است،وقتی می توانند با هم باشند که بر متن آزاداندیشی با هم ترکیب شوند،صرف تعهد به شرق یا غرب یا سنت نمی تواند ملاک قرار گیرد.کمال مطلوب آن است که به تعادلی بین سنت و نوآوری برسیم.استفاده از شکل های قدیمی و قالب های قدیمی برای نیاز های امروز بدون داشتن دید انتقادی نسبت به آنها و بی توجه به الزاماتی که تحول پدید می آورد به آنجا می انجامد که هر تازه ای را بی هویت بنامیم.معماری و هنرهای دیگر ایرانی تداوم چشمگیری داشته اند که به محافظه کاری تعبیر شده است.تعالی هنر ایرانی را در این تداوم و محافظه کاری دانسته اند که بدون تردید روی خط پیشرفت،نفوذهای خارجی و نوآوری ها را آزموده و اگر در جهت تعالی بوده گرفته،وگرنه آنها را کنار گذاشته است.امروزه آنچه می توان و باید به آن پرداخت،نه معماری سنتی که سنن معماری است،سنت هایی که در نتیجه پیشرفت علم و تکنولوژی و تغییر اهداف کمتر تغییر می کنند،بیشتر جهانی اندوتحت تأثیر آب و هوا و اقلیم و فرهنگ های خاص نمود های خاصی می یابند.هنرمند معمار باید به معماری روحی تازه ببخشد،بدان معنا که در طرحش به جوهر معماری بپردازد.مردمی که از نردبان سنت به بام تعالی خویش رسیده باشند هویتی خاص دارند.باید میان هویت بومی و جهانی پیوندی برقرار کرد که از هر جهت معقول باشد.
۲ـ۱ بررسی و نقد معماری دوره قاجار و پهلوی
با توجه به ضرورت های مطرح شده در مباحث بالا،جهت درک بهتر راجع به وضعیت معماری ایران در دوران معاصر به بررسی دو دوره تاریخی قاجار و پهلوی می پردازیم و با دیدی نقادانه به صورت اجمالی نقاط ضعف و قوت آنها را بررسی می کنیم و جریان های تأثیر گذار روی آنها را برمی شماریم،تا با ریشه یابی،عوامل اوج و حضیض معماری ایران در این دو دوره شناسایی شده و مبانی فکری برای بهبود در روند طراحی شکل گیرند.

۱ـ۲ـ۱ دوره قاجار:دوره انتقال یا گذار
دوره انتقال یا گذار بدین معنی است که دوره قاجار با تمامی فراز و نشیب هایش حلقه واسطه بین گذشته سنتی با آینده مدرن است.در قرن گذشته که ایران فشار تحولات دنیای جدید را احساس کرد جامعه در همه زمینه ها به شکل سنتی به سر می برد از این دوره مرحله انتقالی از کهن به نوین را طی کرد که شناخت زمان حاضر ریشه در بررسی آن دارد.
همیشه در ذهن کاوشگر و پرسشگر معمار امروز این سؤال وجود دارد که معماری سرزمین ایران با آن توالی و سیر تکاملی افزاینده خود که هیچگاه وقایع و حوادث روزگار نتوانسته بود این تداوم را مورد تحدید قرار دهد و در هر دوره تاریخی و سبکی قادر بود نوآوری و خلاقیتی تازه عرضه کند و علاوه بر درک حکیمانه معماری و ارائه مکتبی یگانه و منحصر به خود در طول تاریخ این سرزمین توانسته بود این سبک را به جوامع دیگر انتقال دهد و یا مدبرانه علل دیگر تأثیرات منطقی و بارورساز را پذیرا باشد چرا و چگونه و به چه علتی به یکباره در طول مدتی کوتاه در دوره معاصر این پیوند رو به گسستگی نهاد و یا این حرکت تغییر مسیر داد؟
عوامل مختلف سیاسی-اقتصادی(سفرهای خارجی،نهضت مشروطیت و…) و فرهنگی-اجتماعی(تصویب قانون اساسی،عدم حاکمیت مطلق شاه، تردد خارجیان به ایران و…) هم در داخل و هم متأثر از شرایط تازه جهانی نقطه عطف تاریخ معاصر و باعث دگرگونی بنیادین گشت.با این تحول در همه زمینه ها بدیهی بود که سرانجام معماری این دوره نیز تأثیر پذیر خواهد بود.اما شروع تأثیرات مستقیم چگونه بود؟
در عصر قاجار معماری ایران به خاطر ایجاد روابط سیاسی میان ایران و کشورهای اروپایی و همچنین رفت و آمدهای روزافزون ایرانیان به روسیه تزاری و اروپا از یک دگرگونی همه جانبه و غیر مترقبه برخوردار گردید،مخصوصاً از این تاریخ به بعد نخستین پایگاههای سیاسی شبه سفارت خانه هایی در ایران به وجود آمد و اروپاییها با ساختن این بناها به سبک بناهای اروپایی تأثیر زیادی در معماری ایران گذاشتند.در زمان حکومت قاجار آن نوع معماری که از طرف دولت و حکومت بنا گردید از نظر کیفیت هنری و فنی دچار نوعی انحطاط شد و با اینکه شاهان قاجار با ساختن بازار تهران و کوشکها و کاخ های متعدد و نیز چندین دروازه برای شهر تهران و معدود بناهای عمومی در کشور نسبت به دوره های گذشته-به استثنای صفویه-فعالیت خوبی داشتند امّا بیشتر آنان به خاطر بدی مصالح ساختمانی و عدم دقت کافی در استحکام بناها خیلی زود به ویرانی کشیده شد.بیشتر زمان ساخت بناهای این دوره مصروف نقاشی و گچبری تزئینی و آیینه کاری میگردید بدون آنکه زیر ساخت های آنها مورد توجه قرار گیرد که همه این ها منبعث از زیر ساخت های فکری فرهنگی و سیاسی اجتماعی این دوره بود.لازم به ذکر است که معماری دوره قاجار دارای نکات مثبتی نیز بوده که در زیر برشمرده می شود.
۱-۱ـ۲ـ۱ نگاهی به معماری دوره قاجار:شکوفایی فضا و افول ساخت و پرداخت
جایگاه و مرتبه معماری قاجار در تاریخ معماری گذشته ایران (قبل از دوره جدید)می تواند محل بحث و تأمل باشد.اگر آثار معماری را از زاویه فضایی ارزیابی کنیم و به خلاقیت های فضایی در معماری توجه کنیم معماری دوره قاجار ارزش بالایی پیدا می کند و در جایگاهی برتر و تکامل یافته تری نسبت به معماری های دوره های قبل از خود چون زندیه و صفویه قرار می گیرد.چرا که در معماری این دوره خلاقیت های فضایی افزایش می یابد.تنوع فضاها بیشتر می شود فضاهای نوینی خلق می شود.فضاها به گشایش و سبکی بیشتر می رسند و الگو های قدیمی معماری ایران در جهت افزایش فضا تکامل می یابند.به طور خلاصه،اگر تکامل معماری را گشایش،شفافیت و سبکی فضا بدانیم.معماری این دوره به عنوان تکامل معماری قدیم ایران مطرح می شود.اما وقتی معماری را از زوایایی دیگر مانند:اندازه ها،تناسبات،شکل ها و تزئینات نگاه کنیم معماری دوره قاجار وضعیت نازل تری را نسبت به دوره های گذشته خود و به خصوص دوره صفوی نشان می دهد.شکل ها استواری و صلابت قبلی را ندارند و شکل های جدیدی وارد معماری می شود که سطحی و تفننی اند.اندازه ها دقت لازم را ندارند.تناسبات در مرتبه پایین تری نسبت به تناسبات موزون و اندیشیده شده در دوره های قبلی قرار می گیرند.تزئینات معماری گاه تا حد ابتذال سقوط می کند و بی بندوباری،غلو ناشیانه و هرج و مرج جایگزین تزئینات محدود و با وسواس دوره های سلجوقی و صفوی می شود.برای تشریح مستقیم تر نکاتی که گفته شد مدرسه سپهسالار را تجزیه و تحلیل می کنیم.می توان ادعا کرد که این مدرسه نقطه تکاملی از نظر فضا در الگوی مدرسه یا مسجدهای ایرانی است.برای اثبات این ادعا به دو وجه اصلی فضایی آن اشاره می کنیم.
فضای حیاط : در مسجد و مدرسه های قدیمی مانند مسجد جامع اصفهان فضای حیاط را دیواره ای معمولاً دو طبقه محصور می کند و در چهار نقطه اصلی آن یعنی در دو محور طولی و عرضی حیاط چهار ایوان استقرار می یابد.در واقع گشادگی های فضایی حیاط به این چهار ایوان منحصر می شود.در برخی از آثار دوره صفوی در حیاط مرکزی نوآوری می شود و گشایش فضایی حیاط ها بیشتر می شود.لیکن کار اساسی در این زمینه،یعنی گشایش فضایی حیاط،در دوره قاجار صورت می گیرد و راه حل های متعددی برای آن ارائه می شود.در مدرسه سپهسالار چهار حیاطک در اضلاع شرقی و غربی مسجد ایجاد می شود و علاوه بر آن این حیاطک در اضلاع شمالی و جنوبی مسجد نیز پدیدار می شود.سبکی فضای حیاط بیشتر می شود و ایوان ها و مجموعه شبستان مسجد در حیاط حضور آزادانه تر پیدا می کنند.
فضای گنبد خانه : فضای گنبد خانه در مساجد اولیه معماری بعد از اسلام ایران مثلاً در مسجد جامع اصفهان،از فضای اطراف و من جمله ایوان مقابل آن با دیوارهای ضخیم جدا می شوند لیکن کاملاً مشهود است که نیت معماران در طول زمان بر این بوده که حائل میان گنبد خانه و فضای اطراف از میان برداشته شود.برای مثال،در مسجد امام اصفهان که مربوط به دوره صفوی است،ارتباط فضای گنبد خانه با فضای ایوان و همچنین شبستان های مجاور آن بهتر می شود و به خصوص با ایجاد دو گشادگی بزرگ در بالای بدنه های شرقی و غربی گنبد خانه،ارتباط با فضای بیرون هم حاصل می شود.بهتر از آن را می توان در گنبد خانه گوهر شاد دید که تمامی دیوارها در حد فاصل گنبد خانه و ایوان از میان برداشته می شود،گشایش فضایی عالی تری بدست می آید و ارتباط مستقیم فضای گنبد خانه با حیاط برقرار می شود.به جرأت می توان گفت مدرسه سپهسالار از این جهت بهترین است،چرا که انتخاب یک پلان صلیبی علاوه بر آن که مانند مسجد گوهرشادفضای گنبد خانه را با فضای ایوان و فضای حیاط در ارتباط مستقیم قرار می دهد.ارتباط آن را با فضاهای جانبی هم بدون هیچ مانعی تامین می کند.در اینجا در حداکثر گشادگی و سیلان خود در الگوی گنبد خانه ها می رسد و گنبد کیفیت معلق و بی وزنی را بدست می آورد.هر چند مدرسه سپهسالار با دو نوآوری عظیم در فضای گنبد خانه،نقطه انتهایی تکامل فضایی الگوی قدیمی مسجد ها و مدرسه های معماری ایران و بعد از اسلام محسوب می شود،اگر این مدرسه را از نظر شکل ها،اندازه ها و تناسبات و غیره بررسی کنیم ،کیفیت نازل تر آن نسبت به آثار معماری برجسته دوره های قبلی و به خصوص دوره صفوی کاملاً مشهود است.
با توجه به آنچه گفته شد به سخن اول باز می گردیم که معماری قاجار و مدرسه سپهسالار به عنوان یک نمونه برجسته ونهایی آن از نظر خلاقیت و نوآوری فضایی و تکامل الگوهای قدیمی ایران شاخص است و به حق مرحله تکامل معماری قدیم محسوب می شود اما به علل متعدد از جمله پایین آمدن مهارت و سلیقه معماران و کارفرمایان بی کیفیت شدن و سرعت نامعقول عملیات ساختمانی ،رسوخ ناهنجار فرم ها،تناسبات و تزئینات معماری کشورهای دیگر (بخصوص معماری عثمانی و روسیه تزاری)تزئینات آن کیفیت نازل تری نسبت به دوره های قبلی دارد.نکته بسیار مهم دیگری قابل ذکر است این مطلب است که ساختمان مدرسه سپهسالار در دهه ی نهم قرن سیزدهم هجری قمری،یعنی در دهه هفتم قرن نوزدهم میلادی،به پایان رسیده و این مصادف با زمانی است که بتواند معماری مدرن ایران را پایه گذاری کند اما نمی توان در معماری دوره قاجار این موضوع را یافت و شاید یکی از اساسی ترین مسائل تاریخ معماری ایران و نقصان های اساسی معماری قاجار باشد.خلاصه کلام آنکه،معماری قاجار به حق،اصول و مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقاء بخشید و با جسارتی تحسین برانگیز نوآوری هایی از این نظر به وجود آورد.لیکن به نظر می رسد،قوت لازم خلق یک معماری نوین را نداشت.شاید این واقعیت که معماری مدرن در حد شایستگی تاریخی معماری خود نداریم،از این امر ناشی شده باشد.
٢ـ٢ـ۱ دوره پهلوی اول:میراث دار گذشته
ظهور دولت پهلوی با کودتای 1299 شمسی آغاز دوره نوینی است که به دلیل در اختیار گرفتن قدرت تصمیم گیری و به کارگیری آن در تمامی شئونات شهروندان و متکی بر جریان تجدد و غرب گرایانه اهمیت شایانی دارد.این دوره به جهت نگرش نوینی که در جهت توسعه نوسازی و تغییرات بنیادی داشت با صراحت و اقتدار از معماری و ایجاد یک سبک و سیاق منحصر به فرد استفاده کرد.در دو دهه ی اول حکومت پهلوی و به عبارتی دوران سلطنت رضاشاه با وجود کوتاهی زمان دگرگونی مهمی در معماری ایجاد شد.دوره پهلوی اول میراث دار گذشته ای است که عصاره آن را در دوره قاجار خلاصه می کند.گذار از دوره قاجار به پهلوی لزوماً به معنی پرداختن به آن موارد و موضوعاتی در دوره قاجار نیست که شکل آن در دوره پهلوی اول -به دلیل یک حکومت جدید- تغییر کرده بلکه اصولاً به موضوعاتی در این دوره می نگرد که برای نخستین بار و یا به شکلی بسیار متفاوت و متحول شده نسبت به دوره قاجار ظاهر شده اند.دوره پهلوی اول با شرایط زمانی جدید – به ویژه از نگاه جهانی- با برجستگی های خاص خود آغازگر دوره جدیدی در عرصه معماری ایران گشت.مسائلی چون باستان گرایی،نظامی گرایی،عملکردگرایی و مدرن گرایی و… در برگیرنده تفکرات جدید در دنیای معماری بودند.
١ـ٢ـ٢ـ۱ تأثیرات باستان گرایی در معماری
در آغاز سده چهاردهم شمسی پدیده جهانی ناسیونالیسم معاصر در قالب یک دیدگاه سیاسی توانست تعریفی جدید از ملی گرایی را در قبال ناسیونالیسم تاریخی که جایگاهی مداوم در طول تاریخ داشت ارائه دهد و بزرگترین ثمره اش جایگزین کردن علایق ملی و باستانی به جای آیینهای قومی و دینی بود.این پدیده در آغاز سلطنت رضاشاه همراه با توسعه ی نوسازی و با دست اندازی به داشته های تاریخی حرکتی نهضت گونه را در تمام زمینه ها ایجاد کرد که یکی از آثارش معماری بود با گرایش شدید باستانی.باستان گرایی به عنوان اصلی ترین محور فکری،همزمان و همگام دو محور دیگر را با خود به همراه داشت:دین زدایی و غرب گرایی.حرکت در این سه محور به گونه ای بود که هرچه از سالهای اولیه دوره بیست ساله گذشت سیاست تضعیف دین بیشتر و گرایش به غرب بارزتر می شد و در واقع به نفع و تقویت غرب گرایی پیش رفت.لزوم ساخت و ساز تازه و متعدد در حکومت جدید که بیشترین سهم را از این عمران و نوسازی نهادها و سازمان های دولتی داشتند زمینه بسیار مناسبی را برای بیان ناسیونالیستی و باستان گرایی در معماری به وجود آورد.می توان حاصل چنین نگرشی را اینگونه بیان کرد:در احیاء و بهره گیری آثار باستانی تنها به عناصر ظاهری و نمایی معماری توجه شد.ستون ها،پلکان ها و نقوش تزئینی و نظایر آن از دوره هخامنشی و ساسانی به وام گرفته شد بدون آنکه از عملکرد،نقشه و پلان فضای معماری آن دوره بتوان استفاده کرد.در واقع معماری غرب و عملکردهای تازه این خلاء را پوشاند.معماران و هنرمندان در بکارگیری عناصر معماری باستانی از یک طرف و بهره گیری از عناصر معماری غرب و یا سنتی از طرف دیگر،به نوعی اجبار می شدند و دست کم تا زمانی که تب باستان شناسی و باستان گرایی فروکش نکرد ناچار بودند از این نشانه های تاریخی معماری استفاده کنند.بعد از این بناهایی ساخته شدند که اگرچه نشانه های باستانی در آنها ملموس بود ولی تقلید صرف نبود.

و………………………………………

 

فهرست مطالب:

مقدمه
فصل اول : تعريف مفاهيم و معاني و اصول
١ـ١معماری زمینه گرا
١ـ١ـ۱ ماهیت خود محورانه حرکت مدرن
۲ـ١ـ۱ هدف معماری زمینه گرا
۳ـ١ـ۱ نوستالژی هویت گم شده
۴ـ١ـ۱ بحران هویت در معماری امروز
۲ـ۱ بررسی و نقد معماری دوره قاجار و پهلوی
۱ـ۲ـ۱ دوره قاجار:دوره انتقال یا گذار
۱-۱ـ۲ـ ۱ نگاهی به معماری دوره قاجار:شکوفایی فضا و افول ساخت و پرداخت
٢ـ٢ـ۱ دوره پهلوی اول:میراث دار گذشته
١ـ٢ـ٢ـ۱ تأثیرات باستان گرایی در معماری
٢ـ٢ـ٢ـ۱ تأثیرات نظامی گرایی در معماری
۳ـ٢ـ٢ـ۱ تأثیرات عملکرد گرایی در معماری
۴ـ٢ـ٢ـ۱ تأثیرات مدرن گرایی در معماری
۳ـ٢ـ۱ تحول معماری ایران در سالهای 1320-1332
۴ـ٢ـ۱ تحول معماری ایران در سالهای1332-1357
۵ـ٢ـ۱ نتیجه گیری
٣ـ١ الگوواره های غالب بر طراحی در معماری معاصر ایران
۱ـ۳ـ۱ الگوواره نوگرایی
٢ـ٣ـ١ تلفیق گرایی تجدد و سنت
۳ـ۳ـ۱ الگوواره سنت گرایی
۴ـ۳ـ۱ نتیجه گیری
۴ـ۱ پیام اندرون معماری ایران
۵ـ۱ چهار روایت معماری ایران
۱-۵ـ۱ روایت اول:شفافیت
٢-۵ـ۱ روایت دوم:سلسله مراتب
۳-۵ـ۱ روایت سوم:محرمیت
۴-۵ـ۱ روایت چهارم:محور
۵-۵ـ۱ روایت روایت
فصل دوم : مطالعات تکمیلی و تطبیقی طرح
١ـ٢ برخی از مفاهیم فرهنگ
١ـ۱ـ٢فرهنگ و هنر
٢ـ۱ـ٢ حفظ ارزشهای فرهنگی
٣ـ١ـ٢ ضرورت حفظ و پایداری فرهنگ ایران
٢ـ٢ فرهنگسرا
١ـ٢ـ٢ ضرورت فرهنگسرا
٢ـ٢ـ٢ فضاهای فرهنگی:شاخص های فرهنگ
٣ـ٢ معرفی و نقد مصادیق
١ـ٣ـ٢ موزه هنر مدرن اثر کیشوکوروکاوا
٢ـ٣ـ٢ تصاویر
1ـ٢ـ٣ـ٢ پرسپکتیو دید پرنده
2ـ٢ـ٣ـ٢ پرسپکتیو دید ناظر
3ـ٢ـ٣ـ٢ موزه هنر مدرن اثر کیشوکوروکاوا
4ـ٢ـ٣ـ٢ دسترسی به موزه از خیابان اصلی مجاور سایت
۵ـ٢ـ٣ـ٢ فضاهای داخلی موزه
۶ـ٢ـ٣ـ٢ ورودی طبقه اول موزه
٣ـ٣ـ٢ موزه ملی ایران باستان اثر آندره گدار
۴ـ٣ـ٢ تصاویر
١-۴ـ٣ـ٢ ایوان مدائن (طاق کسری)
٢-۴ـ٣ـ٢ موزه ایران باستان،ورودی موزه
٣-۴ـ٣ـ٢ موزه ایران باستان،نمای جانبی موزه
۴-۴ـ٣ـ٢ موزه ایران باستان،ترسیم اگزونومتریک
۵-۴ـ٣ـ٢ موزه ایران باستان،نمای جانبی

فصل سوم : عوامل مؤثر بر طرح
۱ـ٣ معرفی بابل
٢ـ٣ بررسی شرایط اقلیمی کرانه جنوبی دریای خزر
1ـ۲ـ۳ تصویر نمونه ای از ابنیه سنتی شمال
2ـ۲ـ۳ تصویر نحوه ی زیرسازی در ابنیه سنتی شمال
3ـ۲ـ۳ تصاویر اسکیس های صرفاً اقلیمی
۳ـ٣ عوامل و شرایط محل طراحی
۱ـ٣ـ٣ تقسیمات سیاسی
۲ـ٣ـ٣ ویژگیهای کلی بافت قدیم شهر
۴ـ٣ انواع بافت
۱ـ۴ـ٣ بافت ارگانیک
١ـ١ـ۴ـ٣ شکل بافت ارگانیک
۲ـ۴ـ٣ بافت نیمه ارگانیک
١ـ۲ـ۴ـ٣ شکل بافت نیمه ارگانیک
٣ـ۴ـ٣ بافت شطرنجی
١ـ٣ـ۴ـ٣ شکل بافت شطرنجی
۴ـ۴ـ٣ بافت روستایی
١ـ۴ـ۴ـ٣ شکل بافت روستایی
۵ـ۴ـ٣ بافت حاشیه ای
١ـ۵ـ۴ـ٣ شکل بافت حاشیه ای
۵ـ٣بناهای تاریخی و بومی
١ـ۵ـ٣ تصاویر بناها و فضاهای خدماتی
۲ـ۵ـ٣ تصاویر بناهای مذهبی
٣ـ۵ـ٣ تصاویر بناهای آرامگاهی
۶ـ٣ معرفی سایت طراحی
١ـ۶ـ۳ موقعیت محل طرح
۲ـ۶ـ۳ تسهیلات رفاهی ترددی
۱ـ۲ـ۶ـ۳ دسترسی ها و راههای پیاده
۱ـ۱ـ۲ـ۶ـ۳ تصویرنمونه نیمکت موجود در سایت
۲ـ۲ـ۶ـ۳ پارکینگ مجموعه
۳ـ۶ـ۳ ساختمانهای موجود
۴ـ۶ـ۳ ساختمانهای در دست اجرا
۵ـ۶ـ۳ توسعه ساختمانها و پیش بینی برای آینده
۶ـ۶ـ۳ شبکه های ارتباطی پردیزه
۱ـ۶ـ۶ـ۳ شبکه ارتباطی سواره
۲ـ۶ـ۶ـ۳ شبکه ارتباطی پیاده
۳ـ۶ـ۶ـ۳ شبکه ارتباطی سرویسهای عمومی
۴ـ۶ـ۶ـ۳ ضوابط طراحی شبکه های ارتباطی

فصل چهارم: بررسی احکام طراحی و برنامه فیزیکی طرح
١ـ۴ معرفی فضاها
۱ـ1ـ۴ جدول فهرست ابعاد و اندازه های پیشنهادی
۲ـ۴ آمفی تئاتر
۱ـ۲ـ۴ موقعیت مکانی
۲ـ۲ـ۴ ورودی و خروجی سالن
٣ـ۲ـ۴ مشخصات راهروها
۴ـ۲ـ۴ شیب کف
۵ـ۲ـ۴ صندلی ها ونحوه انتظام آنها
۶ـ۲ـ۴ صحنه ی نمایش یا سن
٧ـ۲ـ۴ اتاق اپراتور
٨ـ۲ـ۴ سالن انتظار
٩ـ۲ـ۴ آکوستیک در آمفی تئاتر
١٠ـ۲ـ۴ بالکن ها
۳ـ۴ طراحی گالری
١ـ۳ـ۴ نور (روشنایی)
١ـ١ـ۳ـ۴ فاکتور فرسودگی به وسیله پرتو نور
٢ـ١ـ۳ـ۴ درجه حساسیّت اشیاء به نور
۳ـ١ـ۳ـ۴ نور در تالارهای نمایش
٢ـ۳ـ۴ حرکت و سیرکولاسیون
۳ـ۳ـ۴ نحوه ی آرایش اشیاء
١ـ۳ـ۳ـ۴ فضای داخلی تالارهای نمایش
۴ـ۴ سرویسهای بهداشتی
۵ـ۴ فضاهای آموزشی
١ـ۵ـ۴ کلاس های درس
۲ـ۵ـ۴ تالارهای درس و سخنرانی
۳ـ۵ـ۴ کارگاهها
۱ـ۳ـ۵ـ۴ کارگاه طراحی و نقاشی
۲ـ۳ـ۵ـ۴ کارگاه خوشنویسی
۳ـ۳ـ۵ـ۴ کارگاه چوب
۴ـ۳ـ۵ـ۴ کارگاه سفال

۶ـ۴ کتابخانه
۱ـ۶ـ۴ تناسبات بدن انسان
۲ـ۶ـ۴ محیط و فضای داخلی کتابخانه
۳ـ۶ـ۴ ارتفاع سقف کتابخانه
۴ـ۶ـ۴ پوشش کف کتابخانه
۵ـ۶ـ۴ پنجره ها
۶ـ۶ـ۴ نور کتابخانه
٧ـ۶ـ۴ رنگ کتابخانه
٨ـ۶ـ۴ شبکه و تعداد ستون ها
9ـ۶ـ۴ فضای رفت و آمد
١٠ـ۶ـ۴ میز امانت
١١ـ۶ـ۴ سالن مطالعه
٧ـ۴ فضای اداری
1-7-4 اشکال استاندارهای طراحی
فصل پنجم : توجیه طرح
۱ـ۵عدم ارائه کانسپت
۲ـ۵ دلایل انتخاب سایت
٣ـ۵ تضاد و ابهام در خلق فضا
۴ـ۵ فرم
۵ـ۵ مفاهیم بنیادی
۶ـ۵ نما
١ـ۶ـ۵ نما به مثابه پوست بدن
٧ـ۵ شفافیت تهی و شفافیت روان در معماری
١ـ٧ـ۵ شفافیت تهی در معماری ایرانی
۲ـ٧ـ۵ شفافیت روان در معماری مدرن
٣ـ٧ـ۵ بازتاب شفافیت در طرح
٨ـ۵ لزوم استفاده ازعناصر طبیعی در طرح
١ـ٨ـ۵ نور طبیعی
۲ـ٨ـ۵ آتش
٣ـ٨ـ۵ آب
۴ـ٨ـ۵ باد
۵ـ٨ـ۵ گیاهان
۶ـ٨ـ۵ خاک
٧ـ٨ـ۵ بازتاب در طرح
٩ـ۵ دیاگرام روابط
١ـ٩ـ۵ فضای مهمان
۲ـ٩ـ۵ فضای صاحب
٣ـ٩ـ۵ فضای خدماتی
١٠ـ۵ توجیه سازه
11ـ۵ تأسیسات پروژه
١۲ـ۵ سخن آخر
١3ـ۵ تصاویر اسکیس ها
منابع و مآخذ

 

 

 

تصاویر فایل:

رساله فرهنگسرا ایرانی,پروپوزال فرهنگسرای ایرانی,مطالعات فرهنگسرای در قالب معماری ایران11-23-2015 9-20-25 PM

خرید رساله:

در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایل
  • فرمت رساله: word
  • حجم فایل ها: 7 مگابایت

 

  • برای مشاهده لیست رساله و مطالعات های معماری اینجا را کلیک نمائید.
  • سفارش انجام رساله و طرح پذیرفته می شود.
  • شماره پشتیبانی و سفارشات معماری : 09037758555 – 10 صبح تا 4 عصر
  • ایمیل های پشتیبانی : parsacad.com@gmail.com – info@parsacad.com
  • رساله معماری با رساله معماری هم تبادل می شود و نیاز به خرید نیست.