نمایش دسته بندی مطالب

لیست مطالب صفحه اصلی

بررسي نقش‌هاي نمادين در معماري هخامنشي (كارشناسي ارشد تاريخ ايران باستان ) 240 ص

چکیده

انسان موجودي اسطوره باور و نمادساز است. اسطوره آغاز «شدن» و نحوه‌ي «بودن» آدمي را بيان مي‌كند و نماد زبان اسطوره و آيين در درازناي تاريخ بوده است. در جهان بيني اسطوره‌اي انسان خود و جهان را در هم مي‌آميزد تا حضور خويش را در روند حيات به ثبوت برساند. معماري يكي از نمودگاههاي چنين آميزشي است. در معماري دنياي باستان مفاهيم مينوي جلوه‌اي زميني مي‌يافتند و در زندگي واقعي بازتاب پيدا مي‌كردند. هخامنشيان از جمله امپراتوري‌هاي شرقي‌اند كه در گستره‌ي تاريخ شهرتي به سزا يافتند. نام آنها همواره تداعي كننده‌ي بناي بزرگ تخت جمشيد است. هخامنشي‌ها فرهنگي تلفيقي و معماري‌اي تركيبي دارند كه رشته‌ي پيوند چنين فرهنگ و هنري روح پارسي و حامي آن پادشاهان بودند. نگاره‌هاي نمادين تخت جمشيد (و پاسارگاد و شوش) در زمره‌ي مجهولات هنر پارسي‌اند و رمزگان فرهنگي عصر تلقي مي‌شوند. تنوع و در هم تنيدگي اين نگاركنده‌ها ناشي از سرچشمه‌هاي متفاوت فرهنگي آنهاست. نقش مايه‌هايي كه درون مايه‌اي چندگانه دارند: مصري، ميان روداني و ايراني. زمينه‌ي ذهني چنين گزينشي گزيده را بايد در غناي فرهنگي تمدنهاي باستاني پيشين و رواج روح مداراي پارسي از يك سو و گريزناپذير بودن ضرورت اخذ و اقتباس سبك‌هاي هنري از سوي ديگر ديد. تخت جمشيد شاهوارترين و گزيده‌ترين يادگار هخامنشيان محل تلاقي تمدنهاي عصر محسوب مي‌شود و اين بناي فاخر نظمي نمادين از دنياي باستان را در خود ماندگار كرده كه در پلكان آپادانا نمودار گشته است. شاهوارترين نگاره نمادين در هيئت انساني بالدار نمود مي‌يابد. اين نماد شخصيتي رَبّاني و گشاده‌رو با چهره‌اي مُوَقِر و موي فِر را نشان مي‌دهد كه نور فرّهي از سيماي شاهانه‌اش ساطع مي‌گردد و همچون پير روشن رأيي است كه حمايت خود از پادشاهان را با دستي افراشته و حلقه‌ي مشروعيت اعلام مي‌كند. اين نماد فرّ كياني (شاهي) ايرانيان باستان است.
واژگان كليدي: هخامنشي، معماري، تخت جمشيد، نقش، نماد، نقش مايه و انسان بالدار.