ارسال شده از آرشیو نقشه های سایت

عنوان: دانلود نقشه دانشکده  معماری – پلان،نما،برش،سایت پلان و پرسپکتیو – { ویژه اعضاء سایت }

بیان اهداف :
در بدو ورود به حوزه مطالعات متوجه شدیم که بسیاری از نقایص و کمبود ها در دانشکده های معماری کشور ما در وحله اول به نقص درسیستم های آموزشی برمی گردد. در این پروسه قصد داریم سیستم های مختلف اموزش معماری را مطالعه کرده بعد از بررسی نقایص سیستم های آموزشی رایج در دانشکده های داخلی یک سیستم مناسب تر انتخاب کرده و بر اساس آن شروع به طراحی دانشکده ای بکنیم که قرار است بر اساس ان سیستم آموزشی مشخص کار بکند.
به این ترتیب انتظارات ما ( تا حدودی) از فضای آموزشی دانشکده مشخص میشود.

نقشه دانشکده معماری,پلان دانشکده معماری,طراحی دانشکده معماری,مطالعات شناخت دانشکده معماری,برنامه فیزیکی دانشکده معماری,مطالعات دانشکده معماری,رساله دانشکده معماری,نقشه های دانشکده معماری,پلان اتوکدی دانشکده معماری,دانلود نقشه دانشکده معماری,پایان نامه دانشکده معماری,طرح نهائی دانشکده معماری,

برای رسیدن به سیستم مورد نظر به نقد سیستماتیک بر سیستم (با هدف انطباق پذیری) میپردازیم. بعد از تبیین سیستم مورد نظر (نقد و در پی آن به روز کردن و انطباق سیستم قبلی ) می خواهیم فضایی طراحی کنیم که به نیازها و آنچه که قرار است در آن فضا روی دهد پاسخگو باشد.
این” انتخاب سیستم و ساخت فضا ” به گونه ای باید باشد که بتواند معمارانی تربیت کند که قادر به ایجاد معماری با هویت (ملی – ارزشی- تکنیکی) باشند. از طرفی بازتاب این هویت در تک تک فضاهای دانشکده و در کلیت آن دیده شود.
امیدوارم از این پروژه ارسال شده راضی باشید.
از همینجا از شما عزیزان درخواست دارم هر اطلاعاتی که در ارتباط با رشته معماری و عمران در اختیار دارید برایم ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت انتشار بدم و بقیه دوستان هم استفاده کنند.

برای دانلود به ادامه مطلب بروید…

نام فایل : دانلود طرح اتوکدی دانشکده معماری و مطالعات شناخت طراحی دانشکده معماری و مکان های آموزشی

 

درطراحی این دانشکده به دنبال حضور معنی دار انسان هستیم . فضاهایی پویا و منعطف که ظرفیت تمامی فعالیت های هنری – علمی – تکنولوژیکی دانشکده معماری را داشته باشد.
باید بتوان فضاهای لازم برای تجربه هایی نو به وجود آورد که پیش از آن تجربه نشده . و نیز فضاهایی برای تمام آنچه لازم است دانشجوی معماری (ازتاریخ معماری و محیط حرفه ای آن ) تجربه کند.(چه به صورت مجازی و چه به صورت عینی )

به طور خلاصه می خواهیم دانشکده ای طراحی کنیم به مثابه یک پل بین گذشته و آینده معماری که برای حرکت به سمت گذشته به فضای تجربه و برای حرکت به سمت آینده به فضای خلاقیت نیازمندیم .

تاريخچه آموزش معماري در غرب و جهان 

1-بوزار فرانسه
دراين مدرسه اصل كار تكيه بر كارهاي قديمي است ، قواعد و تناسبات و بررسي نظام هاي شناخته شده نويان و دورة كلاسيك بوده است ، سيستم آموزشي كارگاهي يا به عبارتي آتليه اي بود و هر كارگاهي تحت راهنمايي و سرپرستي استاد مشخصي قرار داشت . سنگ بناي سيستم آموزش مدرسة بوزار طرح مسئلة طراحي بود كه تقريبا” در ابتداي ترم به دانشجوها داده ميشود و با كنترل و حمايت نزديك در پيشرفت آن دقت مي‌شد . مساله بصورت اسكيس شروع مي‌شد و بصورت شارت تمام مي‌شد . روش آموزش بوزار كاملا” متكي به استادان فاضل و برجسته و ياد گرفتن عمل بوده ، كارهاي نهايي بصورت پروژة به سبك سنتي و زيبايي كشيده مي‌شد و معمولا” فقط براساس مفهوم خوب و قابل فهم دفاع مي‌شد . شيوه رايج سبك نئوكلاسيك بود . اساس داوري در مورد پروژه‌ها دانشجويان در نظر گرفتن مفهوم كلي بود كه دانشجويان در طراحي استفاده مي‌كردند . در اين نوع آموزش مسئلة رقابت جدي بود .

دوره تعليمات باهاوس شامل دو دورة آموزشي بود ، دورة اول به مطالعه‌ي مواد و كار با دست بر روي آنها اختصاص داشت و در دوره‌ي دوم نظريه‌هاي شكل و طراحي مطالعه مي‌شد . در آغاز كار هر شاگرد دو معلم داشت كه يكي صنعتگر و ديگري هنرمند بود .
مدرسه با دورة مقدماتي 6 ماهه آغاز مي‌شد و در طي آن شاگردان با مواد مختلف آشنا مي‌شوند و منظور اين بود كه بدانند هر دانشجو به چه چيزي علاقه دارد . هر دانشجو نخست براي استفاده از وسائل دستي و سپس براي كار با ماشين هايي كه در صنعت و جانشين اين وسايل دستي مي‌شد آموزش مي‌ديد .

 باهاوس:
باهاوس مدرسة حرفه‌اي طراحي و ساختمان در سال 1919 بوسيلة گروپيوس پايه گذاري شد . يكي از اهداف ايجاد وحدت بين هنر و حرفه بود و معتقد بود كه هنرمند يا معمار مي‌بايست در عين حال صنعتگر باشد . آموزش در اين مدرسه توليد صنعتي را شامل مي‌شود گروپيوس معتقد بود ماشين بايد مطلقا” براساس خواسته‌هاي يك طراح خلاق بكار گرفته شود . گروپيوس به ماشين صرفا” به عنوان ابزار تكامل يافته وسايل كاردستي يك صنعتگر مي‌نگريست . تعليم و تربيت در اين مدرسه نه تنها به كار حرفه‌اي بر روي مواد پرداخت . بلكه ساختن نمونه‌هايي را كه بعنوان مدل براي توليد انبوه بكار مي‌رفت مدنظر داشت .

 

اصول سيستم آموزشي بعد از اصلاح
تعليم و تربيت در طراحي ، تكنيك ، صنعت گري براي همة انواع كارهاي خلاقه به‌ويژه ساختمان و اجراي كارهاي تجربي بويژه ساختمان و مبلمان داخلي و ساخت مدل و فروش به كارخانه‌ها براي توليد صنعتي . انستيتو طراحي شيكاگو ، مدرسه معماري دانشگاه‌ها وارد ، مدرسة طراحي صنعتي نيويورك ، مدرسة طراحي كاليفورنياي جنوبي به روش باهاوس كار مي‌كند .

برنامه آموزشي : به دو قسمت تقسيم مي‌شود .
1ـ آموزش درفن
الف ـ آموزش مصالح و ابزار ب _ اصول تهية صورت وضعيت ها
2ـ آموزش در مسائل شكل
الف ـ مشاعره ب ـ عرضه كار
ج ـ كار هنري

باهاوس با اين فكر اداره ميشد
1ـ هر كارآموز بوسيله دو استاد آموزش داده ميشد . يكي صنعتگرو ديگري هنرمند.
2ـ دورة آموزش فنون و نظرية شكل ضروري است .
باهاوس معتقد است كه ماشين بايد واسطة مدرن طراحي كردن ما باشد واحمقانه است كه يك كارآموز مستعد را بي آنكه در يك فن آمادگي پيدا كرده باشد روانة كار در صنعت كنيم .

هدف دورة آموزشي باهاوس
نقطة اوج آموزش باهاوس تمايل به وابستگي كاري قدرتمند و نوين همه روندهاي كار خلاق است . دانشجويان با استعداد بايد علاقه به رشته‌هاي درهم بافته كار عملي و شكل را دوباره بدست آورند .
لذت ساختن بنا ، در گسترده ترين مفهوم اين واژه بايد جاي گزين كار كاغذي طراحي شود .
معماري در يك كار جمعي همه كارگران خلاق ، از صنعتگر ساده تا هنرمندان متعالي را وحدت مي‌بخشند . بدين دليل بنيادهاي آموزشي جمعي بايد به اندازة كافي گسترده باشند تا گسترش هر نوع استعدادي را اجازه دهد .
از آنجا كه يك روش مقبول جهاني براي كشف استعدادها وجود ندارد فرد در دورة تكامل خويش بايد براي خود آن زمينه فعاليتي را بيابد كه مناسب‌ترين زمينه براي او در محدودة جامعه است .

3-دانشكده معماري لندن
اولين مدرسة معماري كه بعنوان دانشكده معماري مطرح شد در لندن بود . اين مركز شيوه‌اي نسبتا” مستقل و جنبه‌هاي فني و علمي كار معماري را بيشتر مورد توجه قرار مي‌داد . اما در سال‌هاي اخير جنبه‌هاي فلسفي و هنري را مدنظر قرار داده است .

4- مدارس معماري ايتاليا
مدارس معماري ايتاليا تا حدودي مانند بوزار دانشجويان را با ديدي هنري تر با مسائل معماري آشنا مي‌كرد . اما تفاوت عمده در ايتاليا اين بود كه بيشتر به مسائل اقليمي ، محيطي و بومي توجه شد و نظامنامه جديد دانشكده‌هاي معماري ايتاليا چنين مقرر مي‌كند . آموزش دورة ديپلم معماري متشكل از يك بخش تكويني يا ساختاري است كه به يادگيري نظريه‌ها ، روش ها و ديسپلين ها اختصاص دارد و يك بخش نظري – عملي كه به يادگيري و تعليم در حوزة فعاليت‌هاي حرفه‌اي اختصاص دارد . به‌منظور تحقق يافتن به بخش نظري – عملي كارگاه ها به منزله ساختارهاي آموزشي با هدف خاص خود ، در دانشكده‌هاي معماري داير مي‌شوند .
اين هدف چنين است : دانش طراحي ، فرهنگ طراحي و كار طراحي … در اين كارگاه ها ارتباطي نزديك بين دانشجو و استاد برقرار خواهد بود . بنابراين هر كارگاه نبايد بيش از 50 دانشجو داشته باشد .

5- روش آموزش معماري در آمريكاي شمالي
آنچه دولت آمريكا از دانشگاهها خواست اين بود كه به جوان هاي آمريكا آموزش علمي و كاربردي بدهند . اين نحوة نگرش به‌شدت با سنت اروپا در تضاد بود . در اروپا آموزش به روشني از تربيت حرفه‌اي جدا بود .
سنت اروپا از نظر سير تفكر تاريخي به هر صورت در مرحله‌ي دوم اهميت آموزش معماري در آمريكا قرار داشت .
با آغاز معماري مدرن در اروپا و گسترش شهرت اصطلاح آسمان خراش شيكاگو و مدرسة معماري پريري طراحي شده توسط رايت ، فشار زيادي براي تغيير برنامه آموزش معماري آغاز شد .
دانشكده‌هاي معماري دانشگاه اورگن اولين مدرسه‌ي معماري در آمريكا بود كه دو اصل اساسي را در حركت آموزش معماري بكار گرفت .
1- ارتباط داشتن با همه رشته‌هاي وابسته 2- عدم رقابت دانشجويان
در تمام اين دانشگاه‌ها دورة آموزش 4 ساله بود ولي وقتي آموزش معماري توسعه يافت و در كنار آن هنر تصويرسازي معماري و مبحث تأسيسات و سازه به ميان آمد، بنظر رسيد 4 سال براي آموزش كافي نيست .
1992 : دانشكدة كرنل اولين دانشكده‌اي بود كه برنامه‌ي آموزش حرفه‌اي 5 ساله را اختيار كرد و مدرك ليسانس مي‌داد .
1960 : در دهة 1960 برنامه‌ي 2 + 4 براي گسترش برنامة آموزش حرفه‌اي استفاده شد اين برنامه معمولا” بصورت يك برنام درسي 4 ساله در طراحي محيط است كه با يك برنامه دو ساله كه بطور مشخص بر معماري تاكيد دارد دنبال مي‌شود . اين برنامه در دانشگاههاي كاليفرنيا ، بركلي و واشنگتن در سن لوييز پياده شد .
مدل مطلوب ديگري در سال 1960 مطرح گرديد كه در آن آموزش معماري تنها مي‌توانست براي مدرك بالاتر از ليسانس ارائه شود و بعنوان تحصيلات تكميلي ارائه مي‌دهند و منظور از برنامه‌هاي حرفه‌اي معماري كه فقط در سطح بالاتر از ليسانس ارائه مي‌شد . اين است كه يك آموزش كامل دانشگاهي قبل از شروع آموزش حرفه‌اي كسب شود .
تمايل جالب ديگري كه در سال‌هاي 1960 تبلور يافت . فكر يا مفهوم كلينيك رايگان بود .

 

بررسی سيستمها و اهداف آموزشی در دانشکده های مهم خارج از کشور
1-دانشگاه برکلی امريکا:
به طور کلی به دوره های 4و6و7 ساله تقسيم مي شود.در دوره چهارساله دانشجويان ليسانس می گيرند و مدرک آنها مدرک حرفه ای به حساب نمی آيد و بايد 5 سال سابقه کار حرفه ای داشته باشند. دوره 6 ساله بايد دوسال و دوره 7 ساله بايد يک سال سابقه کار حرفه ای داشته باشند. دوره های آموزش معماری در امريکا با هم تفاوت زيادی دارند.
دانشگاه های امريکا از نظر تاکيد شان بر مسائل مختلف معماری شامل تکنولوژی ـ فلسفه ـ هنر ـ مسائل انسانی با يکديگر فرق دارند.
دو مسئله برای تحصيل در دانشگاه های آنجا مهم است:
مهندس معمار تازه فارق التحصيل شده بايد از همان روز اول وارد محيط حرفه ای کار شود و به نحوه کار در دفتر آشتايی داشته باشد.
درسی که دانشجو خوانده است در راستای کارش و هماهنگ با هدفی خاص باشد(جامعه تخصصی)
درس طراحی معماری در 90% دانشگاه های امريکا محور اصلی تمام دوره تحصيل است و از ترم اول ارائه می شود.
تمام مسائلی که يک دانشجو معماری ياد می گيرد در ظرفی است که ظرف معماری است. يعنی دانشجو کلی گرايی نمی کند.فلسفه ، هنر ـ روان شناسی.
دروسی نظير: رياضيات,تاريخ,تاريخ معماری,فلسفه,روانشناسی,جامعه شتاسی,اقتصاد در ترم اول ارائه می شود.
در سال دوم : تکنيک و روشهای ساختمانی به صورت نسبتا” خلاصه ارائه می شود. و درس تاريخ به عنوان تئوری معماری(در واقع سبک شناسی )برای شناخت سبک است، که درس تئوری معماری تا سال آخر وجود دارد.
در سال سوم يک سری دروس فنی مانند تأسيسات و ايستايي ارائه می شود و هر ترم که می گذرد درس ها تخصصی تر می شود و در کل در سال سوم و چهارم شروع به آموختن محاسبات در حد معماری می کنند.
به طور کلی دانشجو در طول اين چهار سال تحصيلی به اين مرحله می رسد که بفهمد به چه جنبه ای از معماری علاقمند است و می خواهد در چه زمينه ای تاکيد و تمرکز بيشتری داشته باشد.
بعد از چهار سال دانشجويان به دانشگاه های ديگر که مطابق علايقه شان است
می روند و يا تصميم می گيرند که يک شخص کلی گر و تئورسين شوند يا در رشته ای خاص تخصص بگيرند. پس دوره های فوق ليسانس يا دکترا می تواند از هم متمايز باشند.
در دانشگاه ها روی پروژه های معماری زياد کار می شودو اين طراحی حالت متسلسل و به هم پيوسته دارند.و در تمام پروژه هااز ترم اول تا آخر کاملا” مشخص است که استاد، چه درسی قرار است تدريس کند.و چه انتظاری از دانشجو داردو ا اين مسئله به خاطر قدمت 400 ساله است.
تفاوت آموزش رشته معماری در امريکا و ايران:
تفاوت در تراکم کار دانشجويان است و در واقع در آتليه خود کار می کنند و استاد ها 24 ساعته حضور فعال دارند.
به طور کلی هر دانشجو 50% معلوماتش از استاد است و 50% به وسيله ارتباط و مطالعه و همفکری با دانشجويان ديگر است.
در درس طراحی معماری، هيچ گاه به پروژه به صورت جامع بر خورد نمی شود مثلا” دانشجو خانه طرح کردن، ياد بگيرد معماری يک درس بصری و تصويری است. يعنی بسياری از مسائل را از طريق ديدن ياد می گيرند مانند ,فيلم ,اسلايد,کنفرانس, سيستم کامپيوتر.
هدف آن است که در هر پروژه خاص با يک سری مسائل برخورد کند و بتواند بصورت خلاقانه آنها را حل کند.به عبارتی:هدف، روش برخورد با مسائل معماری است نه صرفا”طرح يک بنا.
2-دانشگاه معماری A.A
دانشکده معماری A.A حدود 150 سال پيش در مخالفت با سيستم آموزشی ای که تحت نظارت تشکيلات دولتی بود شکل گرفت.اين دانشکده برای ايجاد دموکراسی در معماری تأسيس شد که تأکيد اصلی آن بر خلاقيت فردی بوده است.
رئيس دانشکده معماری A.A آقای رابرت کر،24ساله، بوده است.او معتقد بود که معماری يونان و گوتيک به عنوان دو قدرت بزرگ ، دو نيمه متخاصم به وجود آورده اند و اين مسئله باعث شد که شايد معماران دست کم تصميم بگيرند که چگونه بايد بيانديشند.
به گفته کر: هيچ آموزشی کامل نيست مگر آنکه شاگرد به صورت دانشجويی خود آموز(کسی که خودش مطالعه می کند,می انديشد و به تجزيه و تحليل می پردازد) درآيد. A.A اين دستورالعمل را تا به امروز حفظ کرده است.
مهمترين وظيفه دانشکده A.A پرورش قدرت تخيل فردی است.
A.A تا کنون پايه های خود را بر ارتباط مستقيم با تغييرات فرهنگ بنا نهاده است که در چهل سال اخير تأثيرات آن جهانی بوده است.
سه بخش اصلی A.A شامل : مدرسه متوسط، مدرسه تخصصی، مدرسه فوق تخصصی است ، که در تمام آنها برنامه اتخاذ شده بر اساس اصول اوليه مدرسه A.A ، حفظ شده است. با اينکه پايه ای گسترده بر اساس تاريخ ، تکنولوژی ، تئوری فراهم شده است، دانشکده هيچ برنامه تحصيلی مشخصی ندارد.هر دانشجو بايد به دقت تمام، واحد طراحی خود را انتخاب کند و او آزاد است برنامه شخصی مطالعات خود را با استفاده از سخنرانی ها و سمينارهای متعددی که برگزار می شود تنظيم کند. درست مانند آغاز کار، هيچ استاد رسمی دانشگاه را اداره نمی کند و تمام پستهای دانشگاهی ساليانه عوض می شود. که اين امر، تجديد نظر دائمی و جهت دهی درباره رابطه برنامه آموزشی با معماری را ميسر می سازد.
برنامه تحصيلی دانشکده به طور کلی به بخشهای اصلی زير تقسيم می شود:
1- دوره پيش دانشگاهی
2- سال اول
3- دوره متوسطه
4- دوره تخصصی
5- دوره قوق تخصصی
امکانات دانشگاه:
سالنی به عنوان نمايشگاه که در آن کارهای معماران بزرگ به معرض نمايش گذاشته می شود. کارگاه مجهزی را دانشگاه در اختيار تمامی دانشجويان قرار داده است که برای کار با مصالح مختلف، ساختن ماکت و مدلهاو نمونه های يک يک کارهايشان مورد استفاده قرار می گيرد.(مانند مرکز کامپيوتر و مرکز ويدئويی) معرفی دوره های مختلف دانشکده:
دوره پيش دانشگاهی:
سر آغازی برای زندگی حرفه ای جدی در معماری است . برنامه تمام وقت يک ساله ای است مناسب دانشجويانی که از خانه ، مدرسه يا شغل قبلی و يا از کشوری ديگر وارد اين مجموعه شده اند تنظيم شده است.
اين دوره زمان تحول است ، زمانی که عادت گذشته زير سوال می رود. اين مقطع با وجود اينکه جزئی از دانشکده است به صورت مستقل از بقيه مقاطع عمل می کند. و اين مقطع فرصت کنار ايستادن و نظاره گربودن و گرفتن تصميمات مهم برای آينده هنوز برايشان وجود دارد.
سال اول:
زمينه ای برای مهارتهای فنی و پر اهميت در معماری را فراهم می کند. به طوریکه چهار کلاس مختلف با پروژه های متفاوت و طرز تدريس متفاوتی را ارائه می دهند که دانشجويان بعد از هفته اول کلاس، کلاس مورد علاقه خود را انتخاب کرده و با معرفی و ارائه کارهای خود همراه با مصاحبه، در آن کلاسها اجازه حضور می يابند و پروژه ها به صورت انفرادی بين دانشجويان و استاد راهنمايشان مورد بحث قرار می گيرد. در کارگاه دانشکده ، دانشجويان استفاده از مواد و مصالح و وسائل را مستقيما” تجربه می کنند. دوره متوسطه:
نه کلاس مختلف در اين دوره وجود دارد که هر کدام برنامه و روش تدريس متفاوتی را ارائه می دهند تا با کمک آنها دانشجويان تجربه لازم برای احراز صلاحيت شرکت در آزمون [R[BA و اجازه ورود به دوره تخصصی را بدست آورند. طراحی معماری هسته اصلی پروژه است و بايد با درک مهارتهای فنی آموخته از طريق شرکت در کلاسهای تشريحی همراه شود.
دورتخصصی:
واحد طراحی معماری هسته اصلی تجربه و آموزش است که با سمينارها و سخنرانی هايی که مطالب پر معنای تئوری و قابل درک را تجربه و تحليل و جستجو می کند، همراه است.
سال چهارم، زمان جستجو و تحقيق است و فرصتی مناسب برای دست و پنجه نرم کردن با افکار اوليه است. سال پنجم، به طور فزاينده ای موقعيت و خلاقيت فردی دانشجويان در ابعاد وسيعی از موضوعات مختلف افزايش می يابد.
3- دانشکده MIT
به کار گرفتن موردهای واقعی در تمرينهای آموزشی مدارس معماری در دهه 80 در امريکا مورد بحث ,تحقيق و بررسی قرار گرفت.به کمک اين روش دانشجو در برابر موضوعی واقعی قرار می گيرد تا در عوض به کارگيری مقررات القاء شده کلاسيک,امکان کاوش و جستجو اصول کلی را از طريق تجربه واقعيت به دست آورد.
به علت تعدد شاخه های تخصصی روزافزون در رشته معماری و نيز به جهت فقدان يک روش هماهنگ کننده روز به روز شکاف ما بين تخصصهای آن عميقتر می شود و اين امر نقطه ضعفی در امر آموزش معماری است.
اين روش زمينه خلاقيت در دانشجو و برقراری ارتباط و همکاری بين مدرسان حوزه های گوناگون تخصصی در گروه های دانشکده و کاهش شکاف حرفه ای بين آنهاست.در عين حال زمينه آموزش مدارسان از يکديگر را فراهم می کند.
روش موردی چه در تمرينهای کلاسی و چه در پروژه های آتليه ای قابل تعميم است.در هر دو مورد دانشجو مستقيما” در موضع تصميم گيری و تجربه شخصی نکات حساس قرار می گيرد و اين در واقع فرآيندی است که در آن به علت نياز به داشتن ,عمل فراگيری صورت می گيرد.
4-انستيتو شاهزاده ويلز
اين مدرسه اولين دوره دانشجويان خود را در سال 1992 جذب کرد و هدف آن اين بود که ارزشهايي را که در کتاب نگاهي به بريتانيا شرح داده بود ،القا کند.
اين کار با يک دوره پايه ،که بر اساس صنايع دستی بود،شروع شد تا با معماری مکانيکی مقابله کند و ارزشهای انسانی را توسعه دهد.
بيشتر دوره ها بر پايه صنايع دستی بنا شده بود و نظريه کمتر و جود داشت ،بنا بر اين برنامه درسي بسيار شبيه برنامه درسی باهاوس بود.
علاوه بر طرح مقدماتی شبيه باهاوس دانشجويان اساس طراحی و نقشه کشی را با مطالعه الگوهای سنتی و هندسه الگوهای سفالگری اسلامی می آموختند و اين مطالعات هندسی به ساختارهای سه بعدی توسعه می يابند.
5- دانشگاه اورگن
خواسته دولت امريکا از دانشگاهها برای جوانها اين بود که آموزش علمی و کاربردی داشته باشند که البته اين نحوه نگرش با سنت اروپا در تضاد بود.سنت اروپا از نظر سير تفکر تاريخی در مرتبه دوم اهميت آموزش معماری در امريکا قرار داشت.
اين دانشکده اولين مدرسه معماری در امريکا بود و دارای دو اصل اساسی در حرکت آموزش معماری است:
1-ارتباط داشتن با همه رشته های وابسته
2- عدم رقابت دانشجويان
دوره آموزش اين دانشگاهها 4 ساله بود, اما وقتی که هنرتصويرسازی معماری و تأسيسات و سازه و….بر آن اضافه شد به نظر رسيد که 4 سال برای آموزش کم است.
در دهه 1960 برنامه 4+2 برای گسترش برنامه آموزش حرفه ای استفاده شد که اين برنامه به صورت يک برنامه درسی 4 ساله در طراحی محيط است که با يک برنامه دو ساله که بر معماری تأکيددارددنبال ميشود.
چکيده مطالب ونتيجه گيری بخش سوم

نتيجه اهداف دانشگاه
1- ايجاد كارگاههاي مصالح شناسي و كارگاههاي ويژه جهت شناخت جزئيات اجرايي ساختمان به صورت عملي
2- ايجاد فضايي به صورت يك شركت مستقل به عنوان دفتر فني ( كلينيك رايگان ) 1- اهميت تجربه و آموختن كار به صورت عملي
2- آشنا شدن با محيط حرفه اي كار از روز اول
3- دانشجو در راستاي كار و هدفش درس بخواند
( جامعه تخصصي )
4- هدف درس طراحي روش برخورد با مسائل معماري است نه صرفا طرح يك بنا دانشكده بركلي آمريكا
1- ايجاد فضاهاي مناسب جهت مطالعه ، تحقيق ، بررسي و جستجو ماتنند مركز سمعي بصري ، كتابخانه هاي مجهز ، سالنهاي اينترنتي ، استدان تمام وقت 1- دانشجو به صورت يك دانشجوي خودآموز در آيد ، كسي كه خودش مطالعه مي كند ، مي انديشد و تجزيه و تحليل مي كند .
2- مهمترين وظيفه دانشگاه پرورش قدرت تخيل است . دانشكده A-A
1- فراهم آوردن زمينه مناسب براي پرداختن به معماري سنتي مثلا فراهم آوردن كارگاههاي خاص مخصوص ساخت كاشي هاي سنتي و معرق و گره به همراه استادان تجربي 1- مقابله با معماري مكانيكي و توسعه ارزشهاي انساني
2- ايجاد وحدت بين هنر و حرفه انستيتوي شاهزاده ويلز
1- فراهم آوردن امكانات براي درگير شدن دانشجو با محيط حرفه اي 1- تكيه بر كارهاي قديمي
2- روش آموزش كاملا متكي به استادان فاضل و برجسته و آموختن كار به صورت عملي بود
3- اساس داوري در مورد پروژه ها در نظر گرفتن مفهوم كلي بود
4- در اين نوع آموزش مسئله رقابت جدي بود . بوزار فرانسه
همانند بوزار ايتاليا
1- در نظر گرفتن كارگاههاي فني از قبيل مصالح شناسي ، عناصر و جزئيات و استراكچر 1- توجه به جنبه هاي فني و عملي كار معماري دانشكده معماري لندن
1- بوجود‌اوردن دفتر فني
2- درنظر گرفتن فضايي كه در آن امكان ارتباط برقرار كردن با تخصصهاي خاص در راستاي يك كار اجرايي ساختماني وجود داشته باشد . 3- امكان كاوش و جستجوي اصول كلي از طريق تجربه واقعيت
4- فراهم آوردن زمينه خلاقيت در دانشجو و برقراري ارتباط و همكاري بين مدرسان و حوزه هاي گوناگون تخصصي
5- عمل فراگيريو تعليم به علت نياز به دانستن صورت مي گيرد .
6- كلينيك رايگان MIT
1- كارگاههاي فني
2- فراهم آوردن فضايي به صورت يك شركت مستقل به عنوان دفتر فني 3- تاكيد بر آموزش عملي و كاربردي
4- كلينيك رايگان آمريكاي شمالي ( دانشكده پريري )
1- در نظر گرفتن فضايي كه در آن امكان برقراري ارتباط و تبادل نظر با تخصصهاي خاص وجود داشته باشد .
2- ايجاد فضايي به صورت يك شركت و پلي بين محيط آكادميك و حرفه اي باشد .
3- ارتباط داشتن با همه رشته هاي وابسته
4- عدم رقابت دانشجويي
5- كلينيك رايگان آمريكاي شمالي ( اورگن )
1- در نظر گرفتن فضاهاي تمام وقت
2- فضاي سمعي بصري لازم
3- فراهم آوردن مكانهايي جهت تحقيق و بررسي بر روي يك موضوع خاص كه اين فضاها قطعا فضاهايي متفاوت با كتابخانه ها مي باشد . 1- تحصيلات معماري به طور تمام وقت در دانشگاه انجام شود
2- معماري بايد به صورت پلي ميان هنرها و علوم مهندسي جامعه شناسي و اقتصاد عمل كند .
3- توجه به تاكيد بر تحقيق آكسفورد
1- ايجاد كارگاههاي آموزش مصالح و ابزارآلات 1- ايجاد وحدت بين هنر و حرفه و بوجود آوردن يك هنرمند صنعتگر
2- هر دانشجو بايد داراي دو استاد باشد يكي در زمينه هنري و ديگري در زمينه اجرا
3- تعليم و تربيت در زمينه طراحي ، تكنيك ، صنعتگري انستيتو طراحي شيكاگو
اهميت تجربه و آموختن كار به صورت عملي هاروارد
مدرسه طراحي نيويورك
مدرسه طراحي كاليفرنياي جنوبي

 نظر صاحب نظران در مورد سيستم آموزش هنر و معماري در گذشته و حال در ايران :

فلسفه بنيان گذاري رشته معماري در اولين شماره دانشكده همراه با پيشرفت علم و هنر و نياز به احداث بناهاي عمومي و همچون مدارس ، بيمارستان‌ها ، فرودگاه ها و كارخانجات ذكر شده در حدود 1318 گروهي معمار ـ نقاش ـ مجسمه ساز دور هم جمع شدند تا اولين دانشكده هنري را تشكيل دهند.
1-ـ مهندس منوچهر سليماني پور :
تركيب و محتوي دروس رشته معماري تمام و كمال از برنامه آموزشي مدرسه بوزارفرانسه سرمشق گرفته بود و آموزش پيشينه غني معماري كشور درآن جايي نداشت . در ميان پروژه‌ها به عناويني بر مي‌خوريم كه با شيوه زندگي آن زمان ارتباطي نداشت . بار براي ده نفر ـ باشگاه تنيس ـ ايستگاه هلي كوپتر ـ ورودي حوزه دريانوردي دانشجوي معماري كه در فضاي سنتي و بومي جامعه رشد يافته بود و رؤس آموزش ويژه‌اي براي پرورش ذوق و استعداد خود مي‌طلبيد . انگيزه اسم نويسي دانشجويان در آن زمان با هم متفاوت بود و عمدتاً به دور از طلب هنر معماري بود . تأسيس رسمي هنر كده در چهارچوب دانشگاه تهران مانند تأسيس خود دانشگاه تهران بر مبناي معماري علمي متداول كشورهاي صنعتي غربي و تابع سياست حاكم بر ايران درآن دوران بود كه اين سياست در جمله شعار گونه‌اي خلاصه مي‌شود «بجاي رفتن به فرنگ ، فرنگ را به ايران خواهيم آورد».
هنركده دانشگاه تهران دقيقاً از روي الگوي آموزشي و آكادمي هنرهاي زيباي پاريس تشكيل يافته بود ، زيرا آكادمي پاريس به مدت بيش از دو قرن سرمشق آكادمي هاي هنر كشورهاي ديگر فرنگ بوده است .
وجود هنركده در چهارچوب دانشكده دانشگاه تهران از همان آغاز سئوال انگيز و به گفته بچه‌ها ناجور و نيم بند بوده است . خود عنوان هنركده را نپسنديده بودند و عاقبت به دانشكده هنرهاي زيبا مبدل گرديد كه آن هم مناسبت چنداني نداشت زيرا بطور ضمني اين معناي غلط را القا مي‌كرد كه آنچه در آنجا آموزش داده مي‌شود هنر خلق آثار هنري نيست بلكه علم هنرشناسي است . يعني محصول نهايي اين آموزش بويژه در مورد معماري ـ سازندگي عملي نيست بلكه بينش تحليلي و انتقادي و نظري است . از نتايج علني آن دور شدن معماران دانشگاه ديده از ميدان سازندگي فيزيكي شهرها و محول شدن فراينده اين امر به مؤسسات غير هنري بوده است .
ـآيا به عقيده شما شيوه آكادمي پاريس واقعاً مي‌توانست در آموزش هنرمندان ايراني مفيد باشد؟
البته از نظر شكل و سبك و شيوه بناها ، منطق مهندسي را برمعيارهاي ديگر ارزش‌يابي مقدم مي‌دانم ، البته در خصوص معماري ، روشهاي تقليدي و به اصطلاح سنتي معماري آكادميك ، منطق مهندسي را به حدّ ناچيزي تقليل مي‌دهد . اما اساس آموزش آكادميك چند هزار سال قدمت دارد . آكادمي افلاطون و ارسطو و… بويژه با روش سنتي و تاريخي آموزش معماري ايراني جوانب مشترك با اهميتي دارد كه در اين چند نكته خلاصه مي‌شود :
1ـ آموزش بصورت همكاري مستقيم استاد هنرمند و شاگرد هنر جو يعني تمام .. مشخص استاد و شاگرد.
2ـ آموزش عملي يعني در حين تعبيه و طرح و به‌ويژه اجراي كارهاي هنري حقيقي ، يعني طرح مسائل نظري به مناسبت مسائل عملي ، نه بالعكس .
3ـ رقابت خلاق و سازنده بين شاگردان يك استاد و بين استادان مشهود كه براي شاگرد جنبه كارآموزي در خصوص فعاليت حرفه‌اي آينده داشت .
4 ـ سابقه شاگردي و كار نزديك با استاد مشهور، بهترين معرف صلاحيت حرفه‌اي معماران در آغاز فعاليت مستقل آنان بود .
مشاركت تدريجي شاگردان در عمليات اجرا آنها را مجاز مي‌ساخت كه براي اثبات تجربه و كارآيي خود كارفرمايان را بر بناهاي حقيقي و عيان ارجاع دهنده نيز در مقابل كارهايي كه اجرا كرده‌اند مشخصاً مسئول بمانند.
اين امتيازات تنها منحصر به معماران سنتي ايران نبوده بلكه از دوران باستان تا دوران اوج رنسانس ايتاليا و حتي در مواردي در دوران معاصر كاملاً رايج بوده است .
اين رابطه انساني ـ شخصي ـ كاري بين استاد شناخته شده و هنرمندان تازه كار درون نظام آكادميك پاريس بصورت كارگاهها يا آتليه هاي ويژه استادان خاص پياده شده بود و ودانشجويان در كارگاه و استاد خود مختار بودند . البته با اين تفاوت بزرگ كه در آكادمي پاريس رابطه آموزشي استاد و شاگرد نه در زمينه بنا و احداث بلكه بيشتر در زمينه تهيه طرح يعني عمل تصويري پياده شده بود.
البته علوم و فنون لازم عمدتاً بصورت دروس نظري الزامي بود . اصل رقابت هنري نيز در آكادمي بصورت طرح‌هاي آموزشي يك يا چند ماهه كه عنوان مسابقه يا كنكور داشت جامه‌ي عمل پوشيده و ارزش و كيفيت نسبي طرحهاي تعبيه شده در فلان كارگاه توسط شوراي استان ارزيابي و به ترتيب كيفيت به معرض نمايش گذاشته ميشد بين ترتيب اصل رقابت و مسابقه نه تنها بين استادان و كارگاههاي متبوع آنها بلكه بين دانشجويان نيز تشويق مي‌شود . به نمايش گذاشتن طرح‌هاي دانشجويان پس از ارزش‌يابي آنها توسط شوراي استادان دانشجويان را به مقايسه و سنجش بازده تصويري استادان مختلف ترغيب مي‌كرد كه در تجربه بنده تأثير آموزشي بسيار مثبتي داشت . عين اين روش آموزشي در هنركده دانشگاه تهران نيز پياده شده بود وتا پيروزي انقلاب اسلامي با تفاوت‌هايي اعمال مي‌شد . اين نكته را نيز بايد يادآوري كنيم كه در دو سال اول تحصيل بنده اصول هنرشناسي نيز بطور بسيار فشرده‌اي طي دروس نظري مرحوم استاد محسن مقدم سال اول تحصيل بنده اصول هنرشناسي نيز بطور بسيار فشرده‌اي طي دروس نظري مرحوم استاد محسن مقدم در هنر كده تدريس مي‌شد كه از آن زمان تا امروز اين اصول علمي هرگز بصورت يك درس مدون پياده نشده و اين فقدان آموزش تئوري هنر اكنون هم درآموزش معماري كاملا محسوس است . يكي از علل ترك آموزش تئوري وارد شدن بحران فرهنگ غرب به هنر كده كه خود بنده تا حد زيادي شاهد و تا حتي متأثر از اين تضاد ها بودم.
از وسايل آموزشي، آنچه در دسترس دانشجو قرار داشت تعدادي مجسمه گچي و چهارپايه و فيرويك گنجه معمولي كه حاوي تمامي متون و كتب هنر كده بود ، محتواي اين گنجه از چند جهت جالب توجه بود :
– نيمي ازقفسه را مجلات بسيار كهنه مصور خارجي تشكيل مي‌داد و تنها كتاب‌هاي واقعا ارزشمند شش جلد هنر ايران به قلم آرتور آپهام پوپ بود . اين وضع هنركده براي بنده تا دو سه سال اول ادامه داشت تا روزي كه يكي از نخستين دانشجويان هنركده ، هوشنگ سيحون ، پس از اتمام تحصيل در آكادمي پاريس به ايران آمد و بلافاصله مورد تشويق آقاي گدار قرار گرفت و مشغول تدريس شد.
از اولين ابتكارات او سفارش تعدادي كتاب درسي و مجلات معماري از فرانسه بود . از آن پس چهره هنر كده به سرعت رو به دگرگوني نهاد و دنياي معماري معاصر و دستاوردهاي آن به روي ما گشوده شد .
پس از دوران ركود اوليه شرايط اقتصادي بر سرگذشت دانشكده هنرهاي زيبا تأثير تقريباً تعيين كننده اي گذاشت و مباحث آكادميك و تئوريك اوليه جاي خود را به جنجالترين تازه هاي فرنگ كه در مجلات خارجي تبليغ مي‌شد داد . اما اين هم از نظر بنده كمتر مايع سردرگمي فرهنگي دانشجويان جديد مي‌شد تا مسئله استادان تازه از فرنگ رسيده ، تقريباً هر استاد تازه از فرنگ رسيده‌اي تئوريها و معيارهاي قضاوت مكتب مورد نظر خود را با خود وارد مي‌كرد و تمام شوق و ذوق جواني در قبولاندن اين معيارها دانشكده مي‌كوشيد . آن مكتب هاي خارجي نيز با همه تفاوت‌ها و حتي تضادهاي محسوس كه داشتند خود در حال تحول و گاهي تشنج بسر مي‌بردند ! در واقع در دانشكده سعي مي‌شد همه چيز تواماً تدريس شود.
مطالعه و آموزش هنر سنتي ايران و به‌ويژه معماري سنتي نخست در هنر كده و سپس در دانشكده هنرهاي زيبا به رغم طرح شيوه‌هاي نوظهور فرنگي نه تنها از انظار دور نمانده بلكه مورد توجه و گسترش فزاينده‌اي قرار گرفته بود . در مراحل اوليه هنر كده كه بنده شاهد عيني آن بودم مسائل مربوط به معماري سنتي بيش از تئوريهاي معماري نوين غربي مورد بحث استادان و دانشجويان قرار گرفت.
از نظر تئوري، بحث عمدتاً متوجه مفهوم است از تقليد ، اقتباس و تلفيق بود و اين سئوال مطرح شد كه اگر معماران بزرگ قديم در شرايط امروز با امكانات كشورمان عمل ميكردند و آيا شكل و سيماي بناهاي جديدشان همان مي‌ماند كه در سيصد سال پيش بود يا نه ؟
با اين سئوال كه بايد عناصر سنتي را دقيقاً حفظ ولي به صورت تازه اي با هم تركيب كرد يا نه ؟
2- دكتر ايرج اعتصامي :
سيستم آموزشي بوزارفرانسه بعنوان يك روش مقبول آموزش معماري در جهان آن روز پذيرفته و اعمال مي‌شد و از طرف ديگر مدرنيسم متداول در معماري آن زمان با بهره‌گيري از تعليمات گروپيوس مدرسه « باهاوس» و قبول و اجراي اصول 5 گانه لوكوربوزيه « سبك بين‌المللي » را رواج داده بود كه طبيعتاً و همان‌طور كه از نام سبك پيداست ، مغاير با مسائل منطقه‌اي و بومي بود و بالا خره اين كه معماري بومي ايران و اهميت آموزش آن روزها شناخته شده نبود و اگر معدودي از مؤسسان دانشگاه مثل مرحوم مهندس محسن فروغي آشنايي با اين معماري داشتند در برابر امواج مدرنيسم معماري و سبك بين‌المللي كه حالت جهان شمولي يافته بود تاب مقاومت نياورده و وضع موجود را پذيرفتند . البته با اينكه درآغاز برنامه‌ريزي آموزشي دانشگاه معماري ما . معماري ايران جايگاه ويژه اي نداشت ولي به تدريج استاداني مثل فروغي ، مقدم ، سيحون فرصت‌هاي مختلفي را براي آشنايي با معماري بومي ايران بوجود آوردند . به هر حال برنامه‌هاي درسي دانشكده شامل دو بخش نظري و عملي بودند . دروس نظري شامل استاتيك ، بتن آرمه ، نقشه برداري ، زبان خارجي و تاريخ هنر بود كه فقط در درس تاريخ هنر ، معماري باستاني و قديمي ايران بحث مي‌شد و بعضاً از معماري بومي ايران حرفي به ميان مي‌آمد . دروس نظري ديگر جنبه كاملاً فني و مدرن داشتند .
دروس عملي كه در كارگاههاي معماري « آتليه » تدريس مي‌شد شامل پروژه‌هاي معماري ، دكوراسيون و اسكيس بودند . در اين تمرينات به موضوعات مختلفي پرداخته مي‌شد شامل پروژه‌هايي كه اكثرا براي ايران و محيط هاي شهري و يا روستايي ايران بودند مع الوصف به خاطر رواج سبك « بين‌المللي» و در مدرنسيم معماري » در جهان اساس آموزش عملي معماري مبتني بر شناخت معماري مدرن از طريق مطالعه و مشاهده مجلات معماري خارجي و كركسيون استادان بود . با تمام اين احوال در آتليه معماري فرصت مناسبي براي طراحي و تبادل نظر بين دانشجويان بود . معمولاً دانشجويان سالهاي بالاتر با تفسيرهايي كه از گفته‌ها و كركسيون هاي استادان مي‌كردند و يا مباحث ديگري كه خودشان مطرح مي‌كردند براي دانشجويان سالهاي پايين تر كمك فكري و مشوق و محرك هنري خوبي بودند . اين برنامه در زماني‌كه من دانشجو بودم ادامه داشت و زماني‌كه عضو هيئت علمي دانشكده شدم نيز ادامه داشت . فقط با پيشنهاد و پي‌گيري من دروسي براي شهرسازي به صورت نظري و عملي بر اين برنامه اضافه گرديد . ولي روند آموزشي در همان چهار چوب قبلي باقي بود . تا زماني‌كه پروفسور رضا رئيس دانشگاه تهران شد و سيستم جديد اموزشي را مطرح كرد . اين سيستم جديد كه از جمله شامل بوجود آمدن ترم تحصيلي و واحدهاي الزامي و انتخابي بود تركيب هيأت عملي را نيز از كرسي استادي و دانشياري آن به چهاردرجه ، استاد ، دانشيار ، استاديار و مربي تغيير دادند . با اينكه اين تغييرات در اصول اشكالي نداشت ولي نه بطور كامل و صحيح در سطح دانشگاه پياده شد و نه در دانشكده ما بر عكس در سيستم قبلي آموزشي دانشكده كه خوب يا بد جا افتاده بود، به هم ريختگي زيادي ايجاد كرد . متأسفانه عده‌اي به اشتباه اين بهم ريختگي را در نحوه آموزش دانشكده از چشم استاداني مي‌بيند كه از ايتاليا فارغ التحصيل شده و اتفاقاً در آن موقع مديريت آموزش دانشكده را به عهد ه داشتند . درزمان دانشجويي خود در زمينه شناخت معماري سنتي كشور خود كمبود شديدي احساس مي‌كردم .
من در سال 1329 وارد دانشكده شدم و آ ن موقع همان طو ر كه گفتم فقط در درس تاريخ و هنر اشاراتي به معماري قديمي ايران مي‌شد . ولي در اواخر دوره تحصيلم دانشكده بازديدهايي از آثار تاريخي اصفهان و تخت جمشيد شيراز گذاشت و تدريجا به شهرهاي حاشيه كوير مثل يزد ، نائين و كاشان سفر كردم . پيشنهاد من در مورد بهبود آموزش معماري اين است . چون در دنياي امروز دو سيستم شناخته شده آموزش معماري وجود دارد كه يك سيستم اروپايي و به اصطلاح لاتين است و ديگري سيستم آنگلوساكسون كه در كشورهاي آمريكاي شمالي گسترش يافته است . سيستم اروپايي خود در فرانسه و ايتاليا و يا بلژيك و آلمان و غيره سيستمي است كه دانشجويي از ورود به دانشگاه دروس تعيين شده اي را در مقعطي معين فرا مي‌گيرد و بعنوان آرشتيك فارغ التحصيل مي‌شود و آن سيستم مقاطع كارشناسي ، كارشناسي ارشد و دكتري به طور جداگانه وجود ندارد . در حالي كه سيستم آموزشي انگلوساكسون و آمريكايي يك شبكه تعليمات انعطاف پذير است كه دانشجو تنها مي‌تواند در هر يك از مقاطع سه گانه فارغ التحصيل شود بلكه مي‌تواند از رشته‌اي به رشته ديگر برود. فرضاً كارشناسي خود را در فيزيك بگيرد . كارشناسي ارشد را در معماري و دكتري را در جغرافيا.

3-دكترهادي نديمي :
وضع موجودآموزش معماري از زواياي مختلفي قابل نقد و بررسي است كه مي‌توان به اعتباري آن را به دو وجه دروني و بيروني تقسيم كرد. وجه دروني بطور كلي مربوط به مسائل درون مدرسه است كه درقالب موضوعات كلي :
1ـ تاريخچه آموزشي دانشگاه معماري
2ـ سازمان آموزشي
الف ـ ارتباط ميان دروس
ب ـ بررسي مجموعه دستورالعمل‌ها ، آيين نامه‌ها و مقررات
3ـ محتوي : شامل محتوي دروس در رابطه با هدف آموزش
4ـ روش ها : روشهاي به كار گرفته شده در دروس عملي و نظري
5ـ معماران : بررسي كمي و كيفي نيروهاي آموزشي موجود.
6ـ دانشجويان
وجه بيروني :
1- موقعيت فارغ التحصيلان
2- جايگاه اين رشته در ميان جوانان قبل از دانشگاه
3- نوع و كيفيت ارتباط مدارس معماري و مؤسسات حرفه‌اي و دولتي
شايان ذكر است كه روش آموزش سنتي نزد هنرمردان گذشته اين سرزمين گو آنكه از نظر هدف و جهت با روشهاي آموزش جديد متفاوت بوده ولي از نظر تاكيد به شكفتگي خلاقيت و تبديل كردن خامي شاگرد به پختگي مشابهت دارد .
دروس رشته را به دو دسته عملي و نظري تقسيم مي‌كنيم :
در رشته معماري بعد از حذف دروس عمومي تقريباً 50% دروس به كارگاه ها اختصاص داده سپس به اين ترتيب ستون فقرات و محور اصلي دروس را كارگاهها مي‌سازند . بنابراين در كارگاههاي معماري است كه شخصيت حرفه‌اي معمار ساخته ميشود تمامي آموخته ها ، دانسته‌ها ي وي در تفكر معمارانه تجسم مي‌يابد.
دروس نظري و غير كارگاهي را مي توان كمك آموزشي ناميد كه معنا و موضوعيت خويش را در دروس كارگاهي مي يابند . و دروس كارگاهي به اين دروس معنا مي‌بخشند و كاربرد آنها را معلوم مي‌كند .
دروس نظري : دروس نظري را بر حسب هدفي كه تعقيب مي‌كنند و جهتي كه براي آنها تعقيب مي‌شود مي توان به دو بخش تقسيم نمود :
1 ـ اطلاع‌رساني : زياد كردن اطلاعات و مصالح شناسي
2ـ فرهنگ ساز( تئوري معماري)
تنگناهاي موجود در آموزش دروس نظري :
1ـ فقدان و يا ضعف نظام هماهنگ در عمل كل آموزش را بصورت پيكره واحد زنده‌اي بنگرد و از ناهماهنگي و گسيختگي ميان دروس نظري با يكديگر و يا كارگاه ها چه از نظر محتوي و چه از نظر روشهاي ارائه جلوگيري كند.
2ـ عدم توجه به بسط و تبيين اهداف تعريف شده در هر درس كه موجب اشكالات زير ميشود.
الف : آزمون نهايي به درستي ميزان توانايي دانشجو در روابط با هدف درس را نمي‌دهد.
ب : فرا رفتن ميزان زمان اشغال شده براي هر درس از حدّ مجاز.
ج : جابجا شدن نقش اطلاع‌رساني و فرهنگ رساني .
3ـ عدم استفاده از روش هاي متنوع جديد آموزشي و كمك آموزشي و خلق فضاهاي جديد .
4ـ كاربردي شدن محتواي دروسي كه ضميمه اطلاع‌رساني بيشتري دارند .
دروس كارگاهي : كارگاهها بيشترين سهم از پرورش معمار را به خود اختصاص ميدهد و فرصتي فراهم مي‌آورد كه دانشجو تمامي اندوخته‌ها و تجربيات و مهارتهاي خويش را در يك تمرين طراحانه متجلي و بارز سازد.
روند كارگاه ها را مي توان در چرخه دو مرحله‌اي زير بيان نمود.
1ـ مرحله اول : برنامه‌ريزي كه روند را طي مي‌كند . جمع‌آوري و تحليل اطلاعات ، رسيدن به احكام مشخص براي طراحي
2ـ مرحله دوم : طراحي ، كه معمولا با حل پلان عملكردهاي آغاز مي‌شود و با كار برو روي نماها و مقاطع پايان مي‌يابد.
مشكلات موجود در چرخه دو مرحله‌اي :
1ـ چرخه كار طرح شده در بسياري از كارگاهها به طور كامل طي نمي‌شود و معمولا در نقاطي موجب گسيختگي ميشود.
ـ در برخي موارد تحليل اطلاعات و رسيدن به احكام و دستورالعمل‌ها مشخص بدليل ضعف قدرت در تحليل گري و فرصت زمان اندك آنها به سرانجام مطلوب نمي‌رسد.
ـ در اكثر موارد در ورود به مرحله دوم كار يعني طراحي گسيختگي رخ ميدهد كه شايد ناشي از طبيعت دو گانه باشد به عبارت ديگر مي توان گفت طرح معماري صرفاً از جمع‌آوري اطلاعات ـ تحليل داده‌ها و استنباط احكام سر نمي‌كشد بلكه دور نمايه ها و خلاقيت فردي طراح نيز به آن افزوده مي‌شود .
2ـ عدم گسترش همه جانبه طرح :
معمولاً دانشجو نمي‌تواند تفاوت ميان نمودارهاي عملكردي حاصل از مطالعات را با راه حل هاي طراحي دريابد . لذا تمامي تلاش دانشجو مصروف به پيشبرد پلان و محتوي عملكردي آن مي‌شود و معمولاً فرصت بسيار كمي براي كار بر روي نماها و مقاطع باقي مي‌ماند .
3ـ سئوال و مشكل ديگري كه در اين روش مطرح مي‌گردد اين است كه دانشجو در چه زماني بايد تخليل طراحانه خويش را به كار اندازد .
به‌نظر مي‌رسد موكول كردن اين مرحله به تحليل مقطعي اطلاعات و تدوين دستورالعمل هاي مربوط مي‌تواند پرسش‌هاي ذهن خلاق دانشجو را در زير انبوهي از داده‌ها و تحليل هاي دستوري مدفون كند و بسياري از مشكلات كه با يك جرقه ذهن خلاق مي‌تواند رنگ ببازند به دژهاي تسخير نا پذير مبدل سازند .
4ـ اين روش در بهترين حالت غالباً امكان فراهم آوردن يك طرح تصوري قبلي در تخيل طراح را ناممكن مي‌نمايد . بدين ترتيب ممكن است جوابگوي عملكرد باشد ولي فاقد روح و حيات معماري است .
5ـ مشكل ديگر عدم توانايي كافي دانشجويان در ارزيابي و تصحيح كار خود در مسير طراحي است و مي توان گفت اين توانايي مهمترين چيزي است كه دانشجويان در آموزش كارگاهي بايد بدون برسند.

 

مشخصات فضاهاي آموزشي
فضاهاي آموزشي شامل ، كلاسها ( در اندازه‌هاي مختلف )، اتاقهاي سمينار ، سالنهاي نقشه كشي ( آتليه )، استوديوهاي سمعي و بصري ، سالنهاي كنفرانس ، آزمايشگاه و كارگاهها مي‌باشند .
الف-كلاسهاي تئوري ، اطاقهاي سمينار و گردهمايي ، كلاسهاي نقشه كشي و طراحي :
كلاسهاي مورد نياز دانشكده‌ها و موسسات آموزش عالي شرايط تقريباً مشابهي دارند، باستثناي كلاسها و اطاقهاي سميناري كه ظرفيت آنها بيش از 60 نفر مي‌باشند و احتياج به مشخصات فيزيكي و وسائل و تجهيزات خاصي دارند .
پيشنهاد شده است كه ظرفيت كلاسها براي سطوح مختلف آموزشي بر اساس جدول زير تعيين گردد.
سطوح آموزشي ظرفيت كلاس
عمومي 40-55 نفر
تخصصي 30-40 نفر
ليسانس به بالا 20-30 نفر
در طراحي كلاسهاي عمومي و اطاقهاي سمينار مشخصات فيزيكي زير بايد در نظر گرفته شوند .
ميز و صندليها بصورت يكپارچه باشند .
فاصله صندليها پشت تا پشت 90 سانتي‌متر و با فاصله مركز تا مركز 60 سانتيمتر
عرض رديف كمتر از 7 صندلي : عرض كل راهروهاي داخل كلاس 80/1 متر
عرض رديف بيشتر از 7 صندلي : عرض كل راهروهاي داخل كلاس 40/2 متر
اگر بيش از 50 صندلي در كلاس وجود دارد ، بايد درب دومي نيز وجود داشته باشد و در غير اينصورت فاصله صندلي عقبي با ديوار بيش از 60% متر باشد .
كف كلاس بعد از رديف هشتم بايد شيب دار بوده و ارتفاع آن براي ديد مناسب باشد .
ميزان نور در كلاسها بايد با ابعاد و مساحت آن متناسب بوده و مصالح سقف و ديوارها و كف طوري انتخاب شود كه از نظر انعكاس نور و يا صوت ، مشكل پيش نيايد.
تبصره (1):
تناسب ابعاد كلاس درس با توجه به استانداردهاي مختلف براي حداكثر نسبت طول به عرض كلاس از 3/1 :1 تا 7/1 : 1 ، متغير است ولي نسبتي كه اكثراً در رعايت آن بعنوان حداكثر توافق دارند 4/1 : 1 است. حداقل ارتفاع در بيشتر موارد 3 متر و نسبت حجم فضاي سرانه براي سالن هاي كوچك 5/2 متر مكعب و براي سالنهاي بزرگ 5/4 متر مكعب تعيين شده است .
تبصره (2) :
سطح سرانه در كشورهاي اروپايي براي كلاسها متفاوت است . بدين معني كه در آلمان فدرال 9/0-8/0 متر مربع براي هر شاگرد ، در انگلستان حداقل 93/0 مترمربع و حداكثر 6/1 متر مربع ( ميانگين 2/1 متر مربع ) و در هلند 3/1 متر مربع براي تا 50 نفر و 8/0 مترمربع براي هر فرد اضافي تا 200 نفر و يك متر مربع براي 400 نفر ( بخاطر راهروهاي اضافي ) را تعيين مي‌كنند .
اجزاي مبلماني پيش‌بيني شده براي كلاسهاي درس ، عبارتند از:
جالباسي- صندلي با زير دستي- سه پايه براي دستگاه نمايش – تخته سياه – ميز استاد – صندلي – سكوي چوبي زير تخته سياه
در صفحات بعد كلاسهاي به ظرفيت 50 ، 72 ، 112 ، 160 نفره مبلمان شده با تيپ و به ابعاد مختلف آورده شده است .

در مورد فضاي مورد نياز سمينار ها نيز با توجه به اينكه ساعات مباحثه و سمينار در دوره‌هاي ليسانس بطور متوسط چهار برابر كمتر از ساعات درس است و معمولأ نيز با حضور استاد و با گروهي حدود 20 نفر تشكيل مي‌شود ميتوان از همان فضاي كلاسها با جا به جا كردن تجهيزات استفاده نمود، ولي بهر حال اطاق هاي مورد نياز سمينارها معمولا داراي تناسب 1:1( نزديك به مربع ) هستند .
اين كلاسها بيشتر براي دروس تخصصي مورد استفاده اند .
اجزاي مبلمان كلاسهاي سمينار همانهايي هستند كه براي كلاسها ذكر شد. كلاسهاي 18 ، 32 ، 45 نفره سمينار، بعنوان نمونه در صفحات بعد آورده شده‌اند .
نمونه كلاسهاي گردهمايي و كارهاي گروهي با ظرفيت 12 ، 28 نفر آورده شده‌اند اجزاي مبلمان كلاسهاي گردهمايي عبارتند از :
ميز گردهمايي به ابعاد 180*100 سانتيمتر يا چند عدد براي هر كلاس – صندلي – آويز لباس- قفسه و كمد
كلاسهاي طراحي با ميزهاي نقشه كشي و صندلي چرخان مبلمان مي‌شوند و اجزاي مبلمان مورد نياز در اين كلاسها عبارتند از :
– آويز لباس- تخته سياه – ميز استاد- صندلي – سكوي چوبي زير تخته سياه – صندلي چرخان – ميز نقشه كشي به ابعاد 100*80
نمونه كلاسهاي طراحي با ظرفيت 30 ، 48 ، 64 نفر بعنوان نمونه آورده شده‌اند.
ب-كارگاهها
كارگاهها بايد طوري طراحي شوند كه با تغييرات ناشي از روش هاي آموزشي با تكنولوژي قابل انعطاف باشند . براي طراحي فضاهاي مربوط به كارگاهها، مشخصات فيزيكي بايد مورد توجه قرار گيرند :
درصدي متناسب ، اضافه بر احتياجات براي توسعه آينده در نظر گرفته شود.
فقط قسمتهاي اساسي و غير قابل تغيير، بصورت دائمي، طراحي و اجرا شوند و بقيه فضاها قابل انعطاف باشد.
براي كارگاهها كه در آنها فعاليت‌ها عملي با دستگا‌هها و ابزار بخصوص انجام مي‌گيرد، مانند كارگاه چوب ، سفال ، … فضايي مخصوص مسئول كارگاه در نظر گرفته شود.
كارگاه و اتاق پروژه طبق نياز هر گروه آموزشي بايد پيش بيني شود.
تامين نور طبيعي جز در معدودي از آزمايشگاهها و كارگاهها ، اساسي شمرده مي‌شود و در عين حال كارگاهها بايد براي بعضي آزمايشات قابل تاريك شدن باشد . كارگاه ها با عملكرد مختلف ، براي رشته هاي آموزشي طرح مي‌شوند كه در اينجا چند نمونه از كارگاههاي خدماتي ( كارگاههاي چاپ و تكثير ، اوزاليد و فتوكپي ، انفورماتيك ، ماكت سازي و عكاسي ) كه در دانشكده هنر مورد استفاده دارند ارائه شده است .
اجزاي مبلمان كارگاههاي مزبور به شرح زير است :
1- كارگاه چاپ و تكثير:
آويز لباس- صندلي چرخان-دستگاه چاپ- دستگاه برش با ابعاد (80*100)- دستگاه صفحه بندي و صحافي – ميز كار بعرض 80
2- كارگاه اوزاليد و فتوكپي:
– دستگاه چاپ اوزاليد- دستگاه برش – ميز كاربرش 80- دستگاه فتوكپي – قفسه بندي
3 ـ كارگاه انفورماتيك:
دستگاه كامپيوتر و نوارهاي مربوطه – دستگاه چاپ تصويري – ميز محل استقرار دستگاه ديجيتايزر
دستگاه پلاتر يا رسام -ميز محل استقرار صحنه نمايش
4 ـ كارگاه ماكت سازي :
– قفسه بندي- صفحه برش – دستگاه سنگ- مته – اره مدور- رنده نجاري – كمان اره- دستگاه مته
ميز كار با ابعاد 210*120 (28)
5- كارگاه عكاسي :
دستگاه آگران دسيمان عمودي- دستگاه آگران ديسماني- فيلم – ظرف ظهور- دستشوئي-دستگاه خشك كن
دستگاه آگران ديسمان افقی- ريل آگران ديسماني افقي- پرده – توليد ميكروفيلم – نور افكن ثابت- رختكن

 

سیستم آموزشی:

• همان گونه که بیان شد سیستم آموزشی جدید را بر پایه نقد سیستمتیک بر سیستم آموزشی موجود ، تعریف کرده ایم .

این سیستم دارای دو مقطع است : یک دوره پیوسته کارشناسی در 9 ترم تحصیلی با 6 واحد پروژه طرح نهایی و مقطع کارشناسی ارشد در 4 ترم و 6 واحد پایان نامه . گرایش ها در دوره کارشناسی به صورت کلی و در کارشناسی ارشد در خوزه های مشخصی ، تخصصی تر می شود.
• در دوره کارشناسی در 2 سال اول واحدهای عمومی پایه در حوزه شناخت هنر ، تاریخ هنر، جامعه شناسی ، فلسفه … مطرخ می شود ، که به صورت کد هایی مشترک بین گرایش های موجود ارایه می شود .
• گرایش ها : در انتخاب گرایش های لیسانس به دنبال بالا بردن پیچیدگی در جهت تکامل سیستم و امکان ایجاد حداکثر تعامل بین سیستم های آموزشی گرایش ها بودم .
با توجه به مشخص بودن معماری به عنوان یکی از گرایش ها برای رسیدن به معیارهای مورد نظر ، بقیه رشته ها را نیز از هنر های کاربردی انتخاب کردم :
معماری
شهرسازی
طراحی صنعتی
طراحی پارچه و لباس ( این گرایش در مرحله تعیین برنامه فیزیکی ، به علت بالا رفتن حجم کار ، حذف شد )
معیار های انتخاب :
─ وجود نیازهای آشکار در جامعه که همکاری مشترک این رشته ها را می طلبد.
─ همخوانی و بالا بودن اشتراکات
─ امکان استفاده بیشتر از فضاها و امکانات مشترک
─ نزدیکی زمینه های کاری

• روشهای آموزشی :
“رویکرد سیستمی بیانگر این نکته که تعادل دراز مدت سیستم های پیچیده ای چون سیستم های اجتماعی تنها از طریق کنترل های تعادل گرا ممکن است. یعنی از طریق اصل عدم تمرکز در تصمیم گیری ها . دیگر باید قبول کنیم که عصر سازمان های بزرگ که از بالا به پایین رهبری می شوند ، مانند عصر امپراطوری های بزرگ ، به پایان رسیده است و ما باید بسیاری از مسایل خویش را از طریق خود سازماندهی (خود گردانی ) حل کنیم .”

در این سیستم امکان انتخاب و استفاده خلاقانه از انواع روش های آموزشی به گروه ها و اساتید داده می شود، به نوعی که از هرگونه تعیین و تکلیف روش ثابت و مشخصی (از سلسله مراتب بالاتر به پایین تر ) خودداری می شود.
با توجه به این مساله فضاهای آموزشی باید به گونه ای طراحی شود و دارای خصوصیاتی باشد که افراد را در انتخاب روش های خلاقانه و متفاوت محدود نکند .(این راهکار بخش نقد سیستم در حوزه اصل عدم تمرکز ، بقای سیستم و نیاز به تنوع مطرح شد. )
• در بخش های نقد سیستم موجود در حوزه های ارتباط با محیط ، بقای سیستم و تکامل سیستم ، 4 سازمان پارا به عنوان راهکار مطرخ شد . که هر کدام از آنها دارای حوزه عملکردی در درون سیستم دانشکده و حوزه عملکردی ای خارج از آن و در محیط بیرون است . [ سازمان پارا ═ رابط ]
این سازمانها شامل موارد زیر اند ( که در بخشهای مربوط به تفصیل توضیح داده شده اند .)
─ دفتر فنی
─ پژوهشکده
─ نمایشگاه
─ سازمان تکنولوژی و اطلاعات دانشکده

 

 

خرید نقشه:

در پایان خرید ، لینک دانلود فایل نمایش داده می شود و به ایمیل شما ارسال خواهد شد. راهنمای خرید و دانلود فایل
  • فرمت فایل: DWG  – حجم : 3 مگابایت

 

 

تصاویر نقشه:

کانسپت طراحی دانشکده معماری - ایده در طراحی دانشکده معماری

نماهای دانشکده معماری - طراحی دانشکده معماری - پلان دانشکده معماریمقطع از دانشکده معماری - برش دانشکده معماری - معماریپلان کامل دانشکده معماری - طرح کامل دانشکده معماری - شیت بندی دانشکده معماری

رساله های دانشکده معماری:

  1. مطالعات دانشکده هنر و معماری  135 صفحه + 8 نقشه   
  2. مطالعات طراحی دانشکده معماری ۱۰۵ صفحه + نقشه ها + رندرها + ۳۲ اسلاید – شماره دوم
  3. رساله دانشکده معماری با رویکرد معماری زمینه گرا 143 صفحه